محمود عباس چه مشکلی از فرقه رجوی حل میکند؟

ایمیل ها و پیام های متعددی داشتم که نظر مرا در خصوص دیدار اخیر مریم رجوی با محمود عباس در پاریس و تأثیرات و پیامدهای آن برای فرقه رجوی پرسیده بودند. تعجب من در این است که به چه دلیل این دیدار برای برخی قابل توجه شده و مایلند به آن پرداخته شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
می پرسند شرکت ترکی الفیصل در میتینگ مریم رجوی و دیدار با محمود عباس چه تأثیری در سرنوشت سازمان خواهد داشت و احیانا چه گشایشی ایجاد خواهد نمود؟ آیا این نوع تظاهر تبلیغی می تواند گره ای باز کرده و سازمان را از بن بست خارج کند؟
سال ها قبل گفتم که اگر تمامی پارلمانترهای دنیا پای طومارهای فرقه رجوی امضا کنند و تمامی بازنشستگان جهان در میتینگ های مریم رجوی شرکت نمایند و تمامی سیاسیون برکنار شده از شرق و غرب عالم به ملاقات او بیایند، سر سوزنی در سرنوشت محتوم سازمان مجاهدین خلق که همانا فروپاشی است تأثیری نخواهد داشت، همانطور که در سال های گذشته اثری نداشته و فرقه رجوی پیوسته در سراشیبی سقوط قرار دارد.
تجربه سالیان من در بخش روابط بین المللی سازمان مجاهدین خلق مملو از مشاهده این گونه دیدارهاست. دیدار با ملک حسین پادشاه وقت اردن، یاسر عرفات رهبر وقت سازمان آزادیبخش فلسطین، امیر عبدالله ولیعهد وقت عربستان، و در رأس همه صدام حسین که شامل انواع کمک های گسترده و بی دریغ مالی و لجستیکی او نیز می شد. من یک بار با اینگوار کارلسون نخست وزیر وقت سوئد ملاقات داشتم که حاصل آن جز یک عکس برای دلگرمی هواداران چیز دیگری نبود.
صدام حسین تنها حامی دولتی مسعود رجوی بود که همه گونه امکانات و از همه مهمتر مرز طولانی با ایران را در اختیار او قرار داده بود. ارتش آزادیبخش ملی دارای حداقل 5 قرارگاه مهم در طول مرز با ایران در دوران جنگ ایران و عراق بود که فعالانه به سود دشمن متجاوز و علیه مرزبانان میهن در جنگ شرکت می نمود و ارتش رجوی از همه گونه تسلیحات و تجهیزات برخوردار بود.
وقتی که مسعود رجوی در عراق تمام این امکانات را در اختیار داشت و کلت می بست و ژست می گرفت و رجز می خواند نتوانست در راه رسیدن به هدفش یعنی همان به اصطلاح "تغییر رژیم" که شعار آن هنوز هم در پاریس از دهان مریم رجوی خارج می شود کوچکترین قدمی بردارد. حالا که خودش سالیان سال است پنهان شده و اخیرا هم "مرحوم" ملقب گردیده، به طریق اولی چنین دیدارهایی سر سوزنی تأثیر نخواهد داشت.
زمانی این گونه حرکات برای نشان دادن پیروزی به اعضا و هواداران سازمان کاربرد داشت و با این حرکات تبلیغی می شد چند صباحی دیگر افراد مسئله دار را حفظ کرد. اما این حربه با توجه به ابعاد مسئله داری در درون فرقه رجوی دیگر اثرات خود را از دست داده و کوچکترین تأثیری ندارد.
معهذالک مریم رجوی تلاش می کند با حرکاتی از جمله میتینک بورژه و مهمان ویژه اش ترکی الفیصل و دیدار با محمد عباس و غیره قدری از این موج مسئله داری که جریان مهلکی را در درون فرقه شکل داده بکاهد، البته تاکنون کمترین موفقیتی نداشته است.
سال ها قبل دوستی برایم نوشته بود: "سازمان مجاهدین خلق را جمهوری اسلامی، جداشدگان و خانواده ها به زانو درنیاورده اند، دشمن اصلی این سازمان شخص مسعود رجوی است که این روزگار را برای ما رقم زده است. سازمان مجاهدین خلق را مسعود رجوی نابود کرد و الان دیگر از دست هیچ کس کاری ساخته نیست."  
 

خروج از نسخه موبایل