معلوم نیست که ” علی ناظر” چه گفته، اما هدف این مرید رجوی روشن است!

ناصر آبادانی که گاها دست بقلم برده و هرآنچه را که نیت باند رجوی است با وقاحت وصراحت بیشتری مطرح میکند، این بار هم با اشتباهات گرامری و… فراوان، دست بقلم شده تا حضور ترکی الفیصل (وزیر اطلاعات اسبق عربستان وابا طالبان وداعش) درگردهم آیی مفتضح19تیر سال جاری مریم تابان را توجیه کند وهم به علی ناظر که کمتر معلوم است که چه نوشته ودرکجا، پاسخ دندان شکنی داده باشد!!
نام نوشته ی او " چه پیش آمده است "؟ بوده ودر آن نوشته است:
" خوب، حالا به این طیف سایت نشین، چه باید گفت؟، چرا هر دیدار و هر رفتار مجاهدین توامأ، هم رژیم را می لرزاند هم اینان را "!
اینکه طیف سایت نشین چه کسانی هستند و ناصر آبادانی هم که بر صفحه ی سایت ظاهر شده، چرا شامل این جمع نباید باشد، معلوم نیست!!
ظاهرا کار او مهمتر ازسایت نشینی است ومشغول اختراعات دوران ساز بوده وگاهی برای رفع خستگی، به سایت ها سری زده و دیگران را نصیحت میکند!!
او مینویسد:
آقای ناظر،، مجاهدین فیل هوا نکردن، مجاهدین تنها یک دیدار کردن، ترکی فیصل هم دیدار بودً، نمایدگان مجالس کشورهای عربی هم دیدار بود،نمایندگان مردم سوریه هم حضور داشتن، هدف از این دیدار ها کوتاه کردن دست رژیم از منطقه است، به دیگر معنی به هم زدن تعادل رژیم، و فرو ریختن عمق استراتژیک رژیم، عجیب است که رژیم این را فهم میکند شما نه!! هراس به دل راه نده  "!
البته این دیدار ها ممکن است شبیه یا عین هم باشند، اما فرق است بین شرکت حق الزحمه گرفتگان افراد همیشه حاضر در گربه رقصانی های باند رجوی و ترکی الفیصل که عملا به  همه کاره ی این میتینگ وتوفان برپا کردن دردرون یک فنجان، تبدیل شد!
این یکی با توجه به موقعیت اقتصادی سیاسی اش، نه جزو حق الزحمه بگیران که  ازتامین کنندگان مالی است!
جز او کسی قادر به  افشای خبر بغایت مشکوک وپراهمیتی  بنام " مرگ مسعود رجوی" نبود!
این شاهزاده عملا، تعیین کننده ی سیاست آتی مجاهدین خلق؟! ایران شد!! و از این بابت است که حضور او اهمیت درجه اولی داشت و شباهتی به  حضور سوریه ای ها و… شرکت کننده نداشت!!
ناصر آبادانی مینویسد:
"…  ناظر جان، می شود بفرمایید شما کدام فلسطین را قبول دارید؟ فلسطین حماس را یا فلسطینی که سازمان الفتح رهبریش را دارد؟ اینکه از خانم مریم رجوی می خواهی توضیح دهد که هنوز ضد صهیونیست هست یا نه یعنی چه؟ محمود عباس رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخته است، عرفات هم شناخت، مصر هم شناخت، أردن هم شناخت،ترکیه که شناخته بود، خدا را شکر، شما به رسمیت نمیشناسید،و کماکان در ال جنگ ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی هستید "!!
ناظر جان خودش میتواند باین مسئله پاسخ دهد ونظرش را بگوید!
اما نوبت من که میشود، میگویم که هردو جریان نامبرده، قسمتی از مردم فلسطین را نمایندگی میکنند با تمام ضعف ها، خدمتها، سازش کاری ها و  حتی خیانت ها!!
گروه های مبارز دیگری هم هستند که صادقانه از مردم فلسطین دفاع میکنند واین گروه ها بخاطر نبود یک کشور درپشت سرشان ونداشتن ابزار کافی تبلیغاتی، مورد شناسائی کافی مردم قرار نمیگیرند!!
من شخصا  حماس را بخاطر چپ وراست زدن های چندین ساله ی رهبران اش، تایید نمیکنم ولی این را میدانم که بی عملی وسازشکاری وزبانم لال – خیانت کاری- گروهی از رهبران الفتح، بهمراهی منافعی که بعضی ها داشتند، سبب ایجاد این گروه شد واگر شما ازاین جریان متنفرید، میتوانید به عاملین ایجاد آن اعتراض کنید!!!
روشن شدید هموطن!
من عجالتا با نحوه ی برسمیت شناخته شدن اسرائیل کاری ندارم ولی این رسمیت ها درسال 1948 بوده و اسرائیل هم درآن مرزهای برسمیت شناخته شده نمانده واتفاقا سازمان ملل متحد بی استخوان هم، طی قطعنامه های متعدد، معتقد به خروج اسرائیل از سرزمین هایی است که بعد از برسمیت شناخته شدن اشغال کرده است وخود اسرائیل هم سرزمین های تحت تصرف خود را تعریف نکرده و مرزی برای خود قایل نیست!!
میخواستم خدمتتان عارض شوم که خود دولت اسرائیل هم موقعیت خودش را درزمانی که برسمیت شناخته شد، قبول نداشته وعملا خودش، خودش را برسمیت نمیشناسد!!!
اگر حافظه ی تاریخی داشته باشید، شوروی سابق هم جزو برسمیت شناختگان اسرائیل اولیه بود و این برسمیت شناختن مانع آن نبود که به گروه های مبارز فلسطینی کمک نکند!
پس پیچیدگی های سیاست را درک فرموده واینقدر درعالم فرقوی خود، همه چیز را سیاه یا سفید نبین!!
همچنین:
"…احزاب و سازمانهای کرد (دمکرات، کومله، خبأت…) خواهان ادامه مبارزه با رژیم از طریق جنگ مسلحانه شده اند، بسیاری از نیروهای ایران دوست!!!! به وحشت افتاده اند و با خواهش التماس از آنها خواسته اند دست به این کار نزنند و کماکان راه مذاکره و مدارا را به پیش ببرند و همه ترسشان از نزدیک شدن این احزاب و سازمانها به مجاهدین است، خواستم یاد آوری کنم که عقب نیافتید "!
خبات که مال خودتان است وکسی توصیه ای باین جریان ضعیف و غیر قابل مطرح نمیکند!
به احزاب اصلی کرد هم که می رسیم، وظیفه ی همه ی دوراندیشان این است که  به اینها توصیه کند که دچار سبک سری نشده وبا تکرار ترقه بازی هایی که دراول انقلاب کرده وطرفی نبستند، وضع مردم  کرد را بیش ازاین خراب نکنند!
متاسفانه این احزاب کرد مانند باند رجوی چشم بدست بیگانه دوخته اند و در مسلما مواقع مقتضی، مورد معامله قرار خواهند گرفت و  درصورت تداوم این روند، ضربه ی بزرگی بر خواست های اصولی مردم کردستان وارد خواهند کرد!
این احزاب وسازمان ها وبخصوص مردم کردستان، خاطره ی خوبی از باند رجوی ندارند وگاها توسط آنها  سرکوب شده اند و  باحتمال زیاد،اینقدر بی عقل نشده اند که بدفعات بخواهند ازیک سوراخی گزیدده شوند!
دراین خصوص، قولی به معده ی شریف ندهید ناصر جان!
نوید
 

خروج از نسخه موبایل