محمد رضا و مهدی کلوشادی دو فرزند این خانواده بیش از 30 سال است که اسیرفرقه ترور و سیاهی رجوی هستند.
آنها از پدر و مادر خداحافظی کردند و به نیت تحصیل به ایتالیا رفتند. بعد از چند صباحی که یکی مهندس عمران و دیگری پزشکی می خواند توسط جوخه های آدم ربایی رجوی تحت عنوان انجمن دانشجویان خارج کشور مجاهدین فریب داده شدند و و از جوانی و بی تجربگی آنها و غریب در کشوری دور از وطن آنها سوء استفاده کردند و به چند جلسه و میتینگ فرا خوانده شدند و کم کم این دو برادر را فریب داده بطوریکه راه های پشت سر آنها به طرف مملکت خود را بستند و با سناریوها و ترفند های رجوی ساخته مانند این که گفته بودند شما با مجاهدین بر خورده اید و هرکسی تنش به تنه مجاهدین بخورد توسط رژیم ایران اعدام خواهد شد آن دو را به منطقه که همان عراق بود بردند و از آن تاریخ بیش از 30 تا 35 سال می گذرد که این دو فرزند خانواده اسیر هستند.
مادر، خواهر و خواهرزاده این دو به دفتر انجمن مراجعه و اظهار می داشتند که از طرف خانواده های دیگر آدرس انجمن را گرفته اند.
خواهر این دو اسیر که اشراف و آگاهی دقیق نسبت به عملکرد چند دهه رهبری فرقه را داشت می گفت چرا دولت ایران از طریق سازمان ملل وصلیب سرخ برادرانم را نجات نمی دهد وچرا رهبری فرقه محاکمه نمی شود مگر کم جنایت مرتکب شده؟
این خواهر با عصبانیت می گوید مگر این سازمان (مجاهدین) 30 سال در عراق چه کرده و اصلا چه سودی برای ملت ایران داشته که مثلا فکر کند در آینده کسی گول سیاست های آنها را بخورد؟
مادر این اسیران می گوید سال 1385 به عراق رفته و فرزندانش را ملاقات کرده است و آنها گویا به این مادر گفته اند اگر از سازمان جدا شوند اعدام می شوند و اگر حتی به ایران نیایند در خارج کشور هم امنیتی ندارند و توسط رژیم ایران ترور خواهند شد.
دقیقأ این هم خط فرقه رجوی است که همه اسیران را مدتهای زیادی با آن ترسانده ومانع از جدایی آنها شده و بطور سیستماتیک در دوران ملاقات های 82 تا85 به تمام اعضای خود خط داده بود که در جواب خانواده هایشان همین حرف را تکرار کنند.
اکنون این خانواده حسرت این را می خورد که دو فرزند –یکی دکتر و دیگری مهندس را 30 سال در حبس رجوی داشته و زندگی و عمر و جوانی شان به هدر رفته. آنها این همه سال نا امید شده اند و اکنون هم ذهنیت این را داشتند که آنها دیگر پیر و مریض و به لحاظ ذهنی هم با آدم های اجتماعی تفاوت دارند آیا می توانند به زندگی عادی ادامه دهند؟
بعد از روشنگری اعضای انجمن در خصوص فرقه مادر این دو اسیر تصمیم به شروع فعالیت برای نجات فرزندانش گرفت و در همایش انجمن استان نیز با دو جدا شده که هفته پیش برگزار شد شرکت نمودند و از نزدیک در جریان وضعیت فرزندانشان از زبان این نجات یافتگان قرار گرفتند.
من به عنوان یک هموطن مدت زیادیست داستان و خاطرات زیباترین فرزندان این وطن رو که چگونه گرفتار این فرقه منافقین یا بهتر بگویم رکن 5 صدام در زمان جنگ شدن
رو دنبال میکنم به نظر من برای نجات دیگر اعضا گرفتار یک راه بیشتر وجود نداره همه رهایی یافته ها با هم جمع بشن و هرکاری که لازم به صورت متحدانه انجام بدن ازقبیل پیگیریه قضایی بین المللی ویا هرگونه اجماع لعنت خدا به تو مسعود رجوی بخوانید منحوس رجوی روزی که اون روز زیاد هم دور نیست به دست قانون گرفتار میشی مطمئن و امیدوارم