تاج الدوله حیدریان مادر مهدی حمیدفر – کرمانشاه
خانم حیدریان مادر مهدی حمید فر، در مورد اسارت فرزندش چنین می گوید:
وقتی به دفتر انجمن نجات مراجعه کردم آقایی در آن جا خودش را عضو سابق سازمان مجاهدین خلق معرفی کرد و گفت وی از طریق دیگر جداشدگانی که اخیرا موفق به فرار از سازمان مجاهدین خلق شده اند مطلع شده است که مهدی سالم و در کمپ اشرف است ولی امکان تردد به عراق و دنبال کردن گمشدگان نیست.
خانم حیدریان می گوید: "معلوم بود که او می خواهد با من از کمپ خارج شود ولی به وضوح از سران مجاهدین خلق ترس داشت. پسرم به من گفت اگر حرفی در مورد خروج از کمپ زده شود وی را زندانی و به شدت شکنجه خواهند کرد. من تقاضا کردم که یک شب در آنجا و نزد پسرم بمانم ولی آن ها به ملاقات ما خاتمه دادند و به تقاضای من ترتیب اثر ندادند و من مجبور شدم با تمام ناراحتی و حسرت دوری از فرزند به خانه باز گردم".
خانم حیدریان ادامه می دهد: "در یکی از سفر هایم به عراق، در کنار دیگر خانواده ها در جلوی کمپ اشرف منتظر نشسته بودم که یک باره به شدت وضع جسمی ام خراب شد. من را به مرکز اورژانس در بیمارستانی نزدیک منتقل کردند. پزشکان گفتند که من دچار حمله قلبی شده ام. سریع من را به بیمارستان بغداد منتقل کردند و تحت درمان قرار گرفتم."
خانم حیدریان با وجود این مشکل جدی جسمی که ناگهان با آن مواجه شده است می گوید: "می خواهم به نشستن اعتراضی خود در جلوی درب اردوگاه فرقه رجوی ادامه دهم و تا زمانی که پسرم را نبینم از پای نخواهم نشست."
پزشکان بارها به خانم حیدریان اخطار داده اند که باید در بیمارستان بستری شود و تحت نظارت و معالجه باشد ولی او نیز مانند دیگر خانواده ها که در جلوی درب اردوگاه فرقه رجوی منتظر فرزندانشان هستند، انگیزه دیدار فرزند برایش از هر انگیزه دیگری و حتی سلامتی اش بالاتر است.
خانم حیدریان می گوید: "اولین آرزوی من، دیدن فرزندم است و آخرین آرزوی من آنست که بتوانم او را از چنگال رجوی و شکنجه گرانش نجات دهم".
میرزایی