بعد از بازگشت خانواده ها از جلوی درب لیبرتی به محل استراحت، اعلام شد که در روز بعد جلسه ایی با حضور نمایندگان مجلس عراق و نیز وزیر حقوق بشر آن کشور و نمایندگان دیگری که مرتبط با امور فرقه رجوی میباشند، برای دیدار با خانواده ها به هتل خواهند آمد و از تمامی پدران و مادران خواسته شد که در ساعت مقرر در هتل بمانند که همین امر نیز باعث شادی آنها شد تا بتوانند با روحیه بالاتری به اتاقهای خود بروند و برای فردایی بهتر آماده شوند.
ساعت ده صبح بود که همه خانواده ها حاضر بودند و بعد از چند دقیقه نمایندگان مجلس به اتفاق چندین نفر دیگر به هتل آمدند و به خدمت خانواده ها رسیدند و بعنوان مهانان ویژه در محل خود مستقر شدند و بعد از احوالپرسی که با خانواده ها انجام دادندو رییس مجلس اعلای عراق که نماینده ویژه بود در ابتدای جلسه که با خوش آمدگویی آقای هاجری آغاز شد و وی در مورد چگونگی حضور فرقه رجوی در مدت 30 سالی که با نکبت و خیانت در آن کشور سپری کردند و در زمان صدام ملعون نیز دوشادوش آنها برعلیه مردم عزیزمان جنایتهای زیادی انجام دادند و از طرفی مردمان مسلمان زیادی از کشور عراق را نیز به شهادت رساندند که تمامی اسناد انها موجود میباشد.
وی ادامه داد که من نیز صاحب فرزند و اولاد میباشم و تمام سختیهای شما خانواده ها را درک میکنم ولی این را بدانید که ما با مار خوش خط و خالی طرف هستیم که برخی کشورها و دولتهای حامی تروریست از انها حمایت میکنند و جلوی برخی حرکتهایی که بر علیه این فرقه انجام میشود سنگ اندازی میکنند ولی با این حال ما با تمام توان خودمان برای اخراج فرقه رجوی عمل خواهیم نمود و انشالله در روزهای اینده شاهد این عملکرد ما خواهید بود.
بعد از صحبتهای نمایندگان مجلس عراق، اقای آتابای یکی از خانواده های استان گلستان بیانیه ای از طرف خانواده ها برای نمایندگان و وزیران حاضر در جلسه قرائت نمود که محتویات ان در مورد درخواست ملاقات خانواده ها با فرزندانشان در فضای آزاد و بدور از هرگونه اعمال فشار سران فرقه رجوی و نیز خروج سریعتر آنها از عراق بود که برخی از خانواده ها با شنیدن این بیانات بی اراده به گریه افتادندکه صحنه دردناکی بود.
در پایان جلسه نیز تعدادی از خانواده ها بطرف نماینده های عراقی امدند و درخواستهای خود را به آنها گفتند و از آنها میخواستند که ملاقاتی برای آنها تدارک ببینند که همانطور در بالا نیز گفته شد مهمانان میگفتند که حتما پیگیری خواهد شد و از خانواده های حاضر خداحافظی نمودند.
بعد از ظهر نیز طبق برنامه ای که داشتیم بطرف لیبرتی حرکت نمودیم و بعد از کلی کار شکنیهایی که توسط ارتش عراق برای خانواده ها بوجود آمد و حسابی خانواده ها کلافه شده بودند ولی خدا را شکر به داخل راه یافتند و توانستند به مسیر ورودی همیشگی بروند که با صحنه عجیبی روبرو شدیم و آن دیواره های بلندی بود که سران فرقه تروریستی مجاهدین بطرف مثلا خانواده ها ولی در اصل برای جلوگیری از رهایی افراد ناراضی که از این گروهک تروریستی میخواستند جدا شوند درست کرده بودند و جالبتر اینکه ارتشی های عراقی نیز در جلوی این دیواره سنگری سازی کرده بودند که واقعا جای سوال داشت.
بهرحال میدیدم که چگونه پدران و مادرانی که سنی از انها گذشته خود را کشان کشان به بالای صخره ها میرساندند و با صدای لرزان خود فرزندانشان را صدا مینمودند که واقعا با دیدن این صحنه های دردناکی که رجوی ملعون پدید آورده بود هر انسانی قلبش به درد میامد و اشک در چشمانش جمع میشد.
خانواده ها دو الی سه ساعتی را که در جلوی درب لیبرتی بودند با پرتاب گل و هدیه خواستند عواطف خودشان را نشان دهند که متاسفانه سران سنگدل رجویسم گلهای انها را جمع نموده و آتش میزدند که نشان دهند شقاوت قلب آنها بود و کمتر انسانی این حرکات غیر اخلاقی و انسانی را انجام میداد که سران گروه تروریستی رجوی ان را انجام میدادند.
بلاخره با تمام تکاپو و فریادزدنهای پدران و مادرانی که با هزاران امید و آرزو به خاک نفرین شده لیبرتی قدم گذاشته بودند، زمان حضور انها به پایان رسید و آنها با دلی آکنده از درد که در ظاهر خود را حفظ مینمودند به سمت استراحتگاه خود حرکت نمودند تا بتوانند در فردایی بهتر به فعالیت خود ادامه دهند.