سلام و بعد از سلام برای بی معرفت ترین داداش
خیلی بی معرفتی میکنی که بر نمیگردی. ولی ما همچنان منتظریم.
داداش بخدا هر روز آرزوی دیدار تورا میکشم وهمینطور حسرت می کشم.
تو نمیدانی وقتی دختران من می پرسند مامان دایی فیروز کجاست که شما عکس اش را بغل کرده وگریه میکنی.
چطور می میرم و زنده می شوم.نمیدانم چه بگویم.
ترا به مقدسات قسم برگرد! به خدا مادرم دیگر طاقت ندارد. از وقتی رفتی، تا الان چشم انتظار تو هست.
وقتی میآیند به عراق برای دیدن تو فکر میکند تازه متولد شده است. ولی وقتی بر میگردد خیلی غمگین وافسرده…
نمی دانم شاید نامه ام طولانی شده است. ولی حرف های دلم خیلی زیاد است.
هرروز عکس هایت را می بینم و با تو درد دل می کنم.
برگرد و به ما هم بفهمون که اینقدر هم آدم بی معرفتی نیستی.
خواهرت زیبا ساعدی