نامه ای به فرزندم منصور
منصور جان. چهارم شهریور تولدت را تبریک میگویم. همان موقع مامانت در بیمارستان بود عمل پا داشتم منصور جان ای بهترینم. در قلب کوچکم به اندازه وسعت آسمان جای داری. عزیزم کاش دنیا ساعت بود من وتو عقربه های ساعت. با دور زدن به هم میرسیدیم. کاش آ سمان را به همه سنگینی اش از بالای سرم بردارند وهیچ فاصله ای بین من وتو نباشد. از صمیم قلب دعا میکنم هیچ پدر ومادری رنج هجران فرزند را تجربه نکند. عزیزم کدام در را باز کنم که زودتر بیایی. خدای بزرگ التماس میکنم زنده و سلامت نکهدارش باشی. دورت بگردم دوستت دارم مامان فدایت. به امید رهایی از بند ظالمان هر کجا رفتی خبر بده ما بیاییم پیشت. لعن نفرین مادران بر مسعودومریم