سلام داداشی خوبم
اسماعیل جان خبر انتقال تو از لیبرتی به آلبانی همه خانواده را خوشحال کرد، ازین جهت که از مرگ حتمی در عراق رهایی پیدا کردی، بعد از آخرین دیدار بیش از ۵ مرتبه با هدف دیدنت به عراق و پشت درب اشرف و لیبرتی آمدم ولی موفق به دیدارت نشدم، میدانم فاصله بین من و تو بسیار زیاد است اما مطمئنم این فاصله به زودی پر خواهد شد؛ سالهاست این فاصله با اشک های من و خانواده در غیاب تو پر نشد، به واسطه ی دوری تو در قلب ما همیشه غم و غصه ای به عمق تمام دنیا وجود دارد که بدون حضور تو از بین نخواهد رفت.
سالیان سال است آنچه که از پدر مرحومان برای تو به یادگار مانده است را جهت سر و سامان دادن به زندگیت نگهداری کرده ام و هر روز به این امید از خواب بیدار می شوم که خبر بازگشت تو به ایران را بشنوم.
برادر عزیزتر از جانم، خوب و مهربانم، برای دیدن برادری که ۲۸ سال انتظار دیدنت را می کشد قالب های ذهنی و اسارتبارخود را بشکن و به سمت خانه و خانواده ات برگرد.
هیچ گاه در زندگی به تو دروغ نگفتم و نمی گویم. به برادریمان قسم می خورم امنیت و آرامش زندگی تو در ایران تامین می باشد و به کوری چشم رجوی و بدور از کنترل خفتبار آنان میتوانی در فضایی آکنده از مهرومحبت وانسانیت ودرعین حال توام با آرامش زندگی نوینی درکنار خانواده داشته باشی.
والسلام
دوستدارت: مرتضی پورحسن کویخی