خبرگزاری های مختلف ازجمله آسوشیتد پرس مدعی شدند که روزجمعه کمپ لیبرتی بعد ازاخراج آخرین دسته از اسیران دربند فرقه رجوی بسته شد.درسپتامبر2011 سازمان ملل و دولت عراق برسر انتقال حدود 3000نفر از اعضای این گروه از کمپ اشرف واقع دراستان دیالی به کمپ لیبرتی به توافق رسیده بودند که درنهایت دولت عراق درسپتامبر2013 آخرین گروه ازاعضای فرقه را ازکمپ اشرف به لیبرتی منتقل کرد.
حال اخراج نهایی فرقه رجوی ازعراق بعد ازگذشت بیش از30 سال درشرایطی صورت می گیرد که مسعود رجوی سرکرده این فرقه بعد ازدیداربا طارق عزیزدرسال 61 مدعی شده بود که دراین توافق استارت سرنگونی جمهوری اسلامی زده شده ومنبعد زمان بسود او وبه زیان رژیم حاکم برایران است! رجوی براساس همین تحلیل درسال 65 تمامی نیروهایش را ازداخل ایران ویا ازخارج کشور به عراق گسیل داشت تا بقول خودش با افروختن آتش برکوهستانها درکوتاه ترین زمان لازم سرنوشت جنگ وحاکمیت جمهوری اسلامی را به نفع خود ومتحد استراتژیکش صدام حسین رقم بزند.
رجوی درسال 66 دراوج تبلیغات کرکننده وهستیریک ارتش به اصطلاح آزادیبخش را تاسیس کرد تا بازوی پراقتدار و پرتوانش برای سرنگونی باشد! ارتشی که درعمل با حمایت های لجستیکی،مالی ومشاوره های نظامی مستشاران صدام عملا به ارتش پیاده نظام صدام و درخدمت تنورجنگ طلبی وجنایت های اوتبدیل شده بود. بدنبال تجاوزوحشیانه صدام به خاک ایران دهها شهر و روستا و زیرساخت های اقتصادی آن ویران وهزاران شهروند ایرانی اعم زن ومرد، پیروجوان آواره شدند.درشرایطی که پیروجوان وزن ومرد ایرانی سلاح بدست گرفته وبرای پاک کردن خاک میهن ازتجاوزدشمن بعثی جانفشانی می کردند رجوی با فریب صدها جوان آنهارا درخدمت ارتش متجاوزصدام درآورده ودست آنها را به خون هموطنانشان آغشته می ساخت وی درنهایت بی شرمی این خودفروشی به دشمن وشرکت درجنایات او را جنگ آزادیبخش نوین وارتش آزادیبخش ملی می نامید رجوی درسال 65 بدنبال تصمیم گیری برای ترک پاریس وآمدن به عراق مورد نفرت همگانی ونیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران قرارگرفت وحتی برخی شخصیت ها واحزابی که درشورای من درآوردی به اصطلاح ملی مقاومت با وی ائتلاف کرده بودند اورا بخاطرهمین خیانت محکوم وازاو جداشده بودند چون آنها تحلیل کرده بودند که مبارزه با جمهوری اسلامی را نمی توان با انگ خیانت وهمدستی عملی با دشمن توجیه کرد ولی رجوی سرمست ازتوهم ابلهانه کسب قدرت درپوش بنا گذاشتن استراتژیک درشکاف جنگ ایران وعراق برضد ایران وزیستن خائنانه زیرقبای صدام را ازطریق برهم زدن تعادل جنگ به نفع عراق اصرار می ورزید.رجوی دریکی ازسخنرانی هایش خطاب به کسانی که ازاو بخاطر رفتن به عراق انتقاد می کردند گفت: من برای مزخرفات آنها تره هم خورد نمی کنم روزی که ما رژیم ایران را سرنگون کردیم کسی مارا مورد سئوال قرار نمی دهد که چرا به عراق رفتید…! وی در توهمات احمقانه خود شیادانه جای هیچگونه سئوالی را دراذهان نیروهای ساده لوح وفریب خورده خود باقی نمی گذاشت که جزبه پیروزی وسرنگونی فکرنکنند رجوی طی سالیان درعراق با ساخت مکان ایزوله ای بنام کمپ اشرف وکشیدن حصارهای ذهنی وعینی بدور نیروهایش ماندن درآن اسارتگاه جهنمی را به مثابه حفظ شرف آنها نامید! وحتی فکر کردن به خروج ازاشرف وعراق را مرز سرخ اعلام نمود.ودرنهایت جنون محض شعار کوه اگر بجنبد اشرف زجا نجنبد را سر می داد! سلاح اهدایی صدام را ناموس اعضا تلقی کرد،بسیاری ازاعضای نگون بخت ناراضی که ازشرایط طاقت فرسای عراق ومناسبات سرکوبگرایانه فرقه جانشان به لب رسیده بود به جرم کوفی، خائن،طعمه خارجه دوست، پاسدار درون مناسبات یا دراشرف به بند کشید وسربه نیست کرد ویا به زندان مخوف ابوغریب تحویل داد تا مورد بدترین آزارواذیت وتحقیر قراربگیرند.رجوی سالها اعضارا ازملاقات با خانواده هایشان محروم ساخت وکانون های گرم خانواده را برای ارضای کیش شخصیت پرستی خودش متلاشی کرد.صدها نفر را درلشکر کشی های جنون آمیزخودش درنوارمرزی وداخل ایران قربانی نمود که تمامی این جنایت وخیانت ها را تحت پوش استراتژی سرنگونی صورت می گرفت.رجوی تا آنجا پیش رفت که گفت یا همه درخاک عراق می میریم ویا ازخاک عراق سرنگونی رژیم ایران را محقق می سازیم!
اکنون با گذشت بیش از30 سال حضورفرقه رجوی درعراق این سئوال دراذهان نقش می بندد که تکلیف آن همه شعارهایی که رجوی طی سالیان درعراق سر می داد چه می شود وچه کسی پاسخگوست؟ پس بدرستی می توان گفت که درصورت صحت خبرتخلیه کامل لیبرتی وخروج مفتضحانه فرقه رجوی ازخاک عراق این می تواند سرآغازی برای فروپاشی این فرقه تروریستی باشد .
اکرامی