فرقه ی رجوی که افتضاحاتش با چسباندن خود به حکومت سوپر مرتجع عربستان، در به میخ ونعل زدن ماجرای مرگ مسعود رجوی و فرار بی افتخارش ازعراق، هرچه بیشتر نمایان شد، برای رفع این شکست ها، 50 امین سالگرد بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران را که هیچ سنخیتی با باند عملا موجود رجوی ندارد، بهانه قرار داده و با امضای مردمانی ازاقصی نقاط کشور وخارج کشور، درصدد تبلیغ بنفع خود ولاپوشانی این شکست های ماهوی خود میباشد!
این بار نویت " جمعی از جوانان لارستان فارس " رسیده که بنام آنها اطلاعیه صادر شده وگفته شود:
"… بنیانگذاران برای نخستین بار در تاریخ ایران یک سازمان انقلابی را بر اساس ایدئولوژی اسلام انقلابی، با نفی همه برداشتهای ارتجاعی و طبقاتی از اسلام و با خطمشی انقلابی و متکی بر انقلابیون حرفهیی و جان برکف تأسیس کردند. سازمان مجاهدین خلق ایران در سالهای گذشته بهرغم تمامی توطئهها و تهاجمهایی که برای نابودی آن از طرف شاه و شیخ بهعمل آمده، با تقدیم بیش از ۱۲۰هزار شهید در راه آزادی ایران از توفانهای سهمگین سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی عبور کرده و پرتوان و قدرتمند به امید آینده مردم ایران تبدیل شده است. وفاداری به آرمان آزادی و فدای بیچشمداشت برای رهایی مردم ایران، رمز ماندگاری سازمانی است که خود ستونفقرات یک مقاومت و ائتلاف پایدار است ".
البته ضمن احترامی که به بنیانگذاران فقید سازمان قایلم، به هیچ وجه این مسئله را که بنیان های تئوریک سازمان صرفا از اسلام گرفته شده بود، قبول ندارم.
آنها مانند دیگر جنبش های چریکی ایران، محصول یاس ناشی از شکست مبارزات سیاسی مردم ایران در سال های بعد از کودتای آمریکائی – انگلیسی 28مرداد 1332 بودند که درجمع بندی های خود، علاوه بر آن نوع اسلامی که خود برای خود تعریف کردند، از نهضت های چریکی فلسطین وآمریکای لاتین الگو برداری کرده وبرای عرضه کردن مثلا علمی تر دیدگاه های خود، از نظریات بنیانگذاران مکاتب مارکسیستی بهره برده وتنها برای جلوگیری از حساسیت ومخالفت های جامعه ی مذهبی وسنتی ایران، آن قسمت از این نظریات را مسکوت گذاشتند که مربوط به مبحث " ماتریالیزم فلسفی " بود!
آنها مانند سازمان چریکی رقیب – همراه با دوستی کج دار مریز خود- بدون توجه به وضعیت خاص ایران، آمریکای جنوبی و… را الگو قرار داده وازنظریات مائوتسه تونگ (رهبر نهضت دهقانی چین) که خاص جامعه ی چینی متفاوت تر ازایران بود، بهره های زیادی بردند و…
وسرانجام انقلاب بی نظیر 1357 ایران ازگرد راه فرا رسید ومردم ازراهی به سرنگونی حکومت 2500 ساله ی شاهنشاهی موفق شدند که با تئوری های این سازمان های چریکی انس والفتی نداشت!
البته این عدم همراهی مردم به پارامتر های دیگری نیز مربوط است که جای تدقیق آنها، این یادداشت کوتاه نیست.
مسلم است که از نظر مولف این یادداشت، بیان این نکات ونقاط ضعف به معنای نفی فداکاری وازجان گذشتگی بنیانگذاران فقید سازمان نیست!
بلکه صحبت دراینجاست که همین سازمان با تحلیل های اشتباه ازاوضاع ایران، خود نیز قربانی خود شیفتگی وجاه طلبی مسعود رجوی شد و گام به گام درعرصه هایی وارد شد که تضاد آشتی ناپذیری با آموزش های بنیانگذاران داشت والبته به احتمال زیاد، فعالیت های سرویس های جاسوسی خارجی نیز، در دور شدن هرروزه ی سازمان از اهداف اولیه ی خود تاثیرات شگرفی داشت!
راست آنست که سازمانی با مشخصه های فوق از بیش از سه دهه پیش وجود خارجی ندارد تا بتوان سالگردش را تبریک گفت ومخصوصا این تبریکات را در رسانه های باند رجوی منتشر ساخت!
آنچه که از این سازمان بجای مانده، یک تشکیلات مافیایی، ضد مردمی وضد ملی است و رجوی وطرفداران گمراه وخائنش، حق سوء استفاده ازنام سازمان مجاهدین خلقی که اینک دقیقا به تاریخ پیوسته، ندارند!
همچنین:
" بی شک با عزم جزم و راسخ و ایستادگی تا به آخر بر سر آرمانهای این سازمان میتوانیم و باید که رژیم آخوندی را سرنگون کنیم ".
شما که این بیانیه ازطرف تان وبه نیابت منتشر شده با همکاری با باند رجوی نمیتوانید برآرمان های سازمانی که بنیانگذاران فقید آن افکار وایده هایی برخلاف رجوی ها داشتند، ایستادگی کنید.
این سازمان وجود خارجی ندارد و معلوم نیست که شما برچه چیز تکیه میکنید!
با توسل به باند رجوی، نمیتوان به آرمان های اولیه ی سازمان وفادار ماند وبشما توصیه میشود که دنبال راهی بروید که نشانی ازوابستگی ایدئولوژیک وتشکیلاتی به فرقه ی رجوی وجود نداشته باشد وآنگاه برپای صحبت های تبیین ایدئولوژی و برنامه ای که علاج دردهای مردم درآن متبلور باشد، بنشیند و الا این ره که شما (دراصل نویسنده ای مامور ازطرف سازمان) میروید، به ترکستان است وبه کعبه ختم نمیشود!
فرید