چرا فرقه فرتوت و پوسیده رجوی خروج یا اخراج از عراق را پیروزی برای خود می داند. واقعیت امر این است که مسئولین دولت عراق چندین سال است خواستار اخراج آنها بطور دسته جمعی می باشد پس به لحاظ سیاسی یک شکست هست چون خواسته آنها که همانا ماندن در عراق بود.
اما فرقه رجوی همواره تلاش نمود هر شکست و فضاحتی را برای خود تبدیل به پیروزی کند و به قول معروف کم نیاورد.فرق این بار با شکست های دیگر این است که باید دست از خیلی از چیزهای دیگر بکشند و شعاری که 30 سال است تکرار می کنند را دیگر لق لق زبان نکنند.مبارزه مسلحانه و تب شعارهای داغ آن و آنچه که دینامیز و نیرو دهنده بود به گل نشست و به خاک نشست، باید از مریم قجر پرسید چرا سکوت کرده اید؟ آن اهداف بلند مدت چه شد؟ آن سرنگونی که شما با هزار کلک و بهانه دستاویز قرار داده بودید همچون حبابی بر سر خودتان ترکید.
بهتر است به خیلی از چرا و اما پاسخ دهید! آیا باز مثال سالهای 68 تا حالا که با بحث صد من ی غاز نیروها را سر گرم کردید می خواهید بحث تئوریک انقلاب و وجه پنهان چهره مسعود را برای نیروها باز کنید و اندر باب وی سخن بگوئید اما شرایط کاملا متفاوت با آن دوران است دیگر اشرفی در کار نیست، بوی اروپا و بورژوازی به مشام نیروها خورده، دیگر آن هوای داغ و خشک درون عراق نیست خیلی از نیروها که فرصت آمدن به اروپا را نداشتند فقط مثل یک رویا بود برایشان و مجبور بودند دم بر نیاورن، اما حالا دیگر نه خیلی ها دیگر لزومی نمی بیند چرندیات شما را باور کنند.چون آن موقع که شما داشتید در اروپا خوش گذرانی می کردید آنها قربانیان و گوشت دم توپ بودند و هر لحظه با مرگ دست و پنجه نرم می کردند چه فکری در رابطه با شما می کنند.
خانم مریم قجر خروج از عراق مساوی است با شکست استراتژیک و آنچه مسعود در این سالها رشته بود البته با تمام توهمات و خیال پردازیهای کودکانه، بت سازی از مرحوم رجوی کسی که روزی خودش را در عرش می دید چندین سال است باید در سوراخی خفه خون بگیرد.آن کسر رهائی و ابر قدرت چه شد آن اکسیر شفا بخش هیچ دردی را دوا نکرد.واقعا جای تاسف است که دیگر شعارهای قشنگ داده نمی شود از آلبانی هم که آن شعار دردی را علاج نمی کند.و باید گفت مریم مهرتابان جات خوب است تو پاریس بمان تا پایان ولی بهتر است برنامه آینده را روشن کنید و نیروها را بیش از این منتظر نگذارید.