بالاخره پس از ۳۵ سال فراز و نشیب ورود سازمان مجاهدین به عراق اخرین نیروهای باقیمانده سرافکنده خاک عراق را ترک کردند کاری که از همان ابتدا بیراهه بود و مسعود رجوی بعنوان تئوریسین این داستان تلخ انرا رقم زده بود.
براستی چگونه است فرقه ای که برای انتخابات شورای شهر جمعبندی ارائه میدهد ولی از ارائه یک جمعبندی ۳۵ ساله حضور درعراق عاجز است مشکل چیست؟
از انجا که این فرقه هیچگاه در برابر مردم ایران و نیروهای خودش شفاف نبوده و همیشه با دروغ وفریب هر شکستی را پیروزی جا زده اینبار هم با همان روش همیشگی با پرپائی جشن میخواهند سر تاریخ را هم کلاه بگذارند غافل از انکه اینها میتوانند سر همه کلاه بگذارند ولی سر تاریخ را هرگز نمیتوانند کلاه بگذارند و به همین دلیل روشن است که از ارائه یک جمعبندی عاجز هستند و نمیتوانند بگویند برای چه رفتند؟ چه کردند؟ و سرانجامشان چه شد؟
اینک پس از همه ان فراز و نشیب ها برای همه روشن شده است که این مسیر از ابتدا با بنای کجی که مسعود رجوی گذاشت به بیراهه رفته است و به همین دلیل هم مسعود رجوی نیست که پاسخ دهد که چرا چنین کرده است. اینک پس از اینهمه سال انچه باقیمانده هزاران معلول هزاران کشته و هزاران خانواده بی سرپرست و هزاران اواره وهیچ کس هم نیست که پاسخ دهد چرا؟ براستی مسئول این همه مصیبت کجاست که پاسخ بدهد که چرا چنین کرده است؟
والبته هم اینک نیز نیروهای اسیر باقیمانده در آلبانی را سرگرم همه چیز کرده اند الا جمعبندی ۳۵ ساله شان طبق روش جاری این فرقه پس از هر شکست بدلیل اینکه نمی خواهند برای رهبر عقیدتی شان ابروریزی شود همه چیز را سر این اسیران نگونبخت خراب میکنند و انها را مجبور میکنند که در نشست های داخلی شان بگویند که این نیروها بودند که باعث شکست شده اند و نه تصمیمات مسعود رجوی.
هم اینک این فرقه وارد فازی شده است که از ان ناگزیر است فازی که قطعا همان نیروها اواری خواهند بود بر سر این فرقه چرا که تا دیروز بگیر و ببند صدام حسین و ابوغریب و زندان اشرف بود ولی امروز صدام حسینی در کار نیست و زندان اشرف و ابوغریبی در کار نیست و باید بصورت قانونمند منتظر اوار شدن ان نیروهای اسیر بر سر این فرقه بود والبته فرقه این را به خوبی میداند و به همین دلیل از شیوه های دیگری برای جایگزین سازی ابوغریب استفاده میکند از جمله مشروط کردن حقوق پناهندگی افراد به سازمان و همین طور مشروط کردن وضعیت حقوقی افراد از طریق سازمان و این همان شگرد جدیدیست که این فرقه جایگزین زندان ابوغریب کرده است.
اما از انجا که شرایط بسیار تغئیر کرده و باید مطمئن بود که این حربه به شکست خواهد انجامید و مطمئنا اسیران نگونبخت راه رهائی خود را از این فرقه خواهند یافت و این دستگاه ارتجاعی فرقه رجوی است که در نهایت بور خواهد شد.
نسل ما بهای سنگینی از بابت این فرقه پرداخت کرد ضربات جبران ناپذیری که این فرقه به نسل ما و مردم ما زد بی تردید در طول تاریخ یکصد ساله ایران بی سابقه است و البته درس بزرگ تاریخی است که باید همیشه انرا به یاد داشته باشیم تجربه ای بزرگ برای نسل های اینده که به دام فرقه هائی همچون فرقه رجوی نیافتند. نباید فریب ظاهر این فرقه را خورد همه چیز این فرقه بر پایه دروغ و فریب استوار است روشی که مسعود رجوی بنیانگذار اصلی ان است کسی که مدعی عدالت وصداقت بود و میگفت که بر سر در این فرقه زده اند فدا و صداقت خودش هیچ کدام از اینها را نداشت و نه تنها انها را نداشت بلکه با شعارهای فریبکارانه نسلی همچو ما را به دام کشاند و قربانی کرد او هیچ پرنسیب انقلابی که نه هیچ پرنسیب انسانی را برپا نداشت و با پست ترین روش ها همین نسلی که با اعتقاد به شعار ازادی و برابری و برادری و فدا و صداقت پا به میدان گذاشته بودند را یا به کشتن داد و یا با کثیف ترین شیوه ها در زندان های ابوغریب و زندانهای اشرف به بند کشید در طول تاریخ ایران چنین نمونه هائی بی سابقه است.
و سرانجام کسی که اینگونه حتی به نیروهای خودش ظلم و ستم میکند همین است که در خفا بسر ببرد مرده یا زنده فرقی نمیکند و این پاسخ اتودینامیک تاریخ به این موجودات است.
منصور نظری،