سابق برایام با این خانواده دردمند وچشم انتظاردردفترانجمن بارها وبارها ملاقات داشتم وبه گفتگونشستم وازدرد ورنج آنان بسیارشنیده بودم ولیکن دردیدارنزیدک ازخانه وکاشانه محمد وشماری ازخانواده بسیارصمیمی شان تصویردیگری اززندگی توام با درد ورنج این خانواده بزرگوار پیدا کردم.
بمجرد ورود به منزل مورد لطف و محبت اعضای خانواده خاصه پدرعزیزمان قرارگرفتم وایشان ضمن قدردانی اززحمات انجمن نجات ازسالیان دورتاکنون برایم درد ودل کردند ” عزیزم خیلی خوشحالم کردین که آمدین نزدم. توهم مثل سایراولادم هستین ودوست تان دارم. حقیقت خیلی چشم انتظاری
آقا عبدالله درادامه افزودند ” وقتی دیدم محمد برغم سالیان مغزشویی ودوری ازاحساس وعاطفه خانوادگی هنوزهمان محمد خودمان است وازاندیشه فرقه گرایانه رجوی چیزی به ارث نبرده ؛ بیش ازپیش انگیزه گرفتم که بیشتروبیشترازوطن وزادگاه وخانواده باایشان صحبت کنم ونظرش را جلب کنم. طوریکه درآخرملاقات خودش درخواست داد تا یک عکس یادگاری بگیریم وبرای پدروخواهران وبرادردیگرمان بیاورم وپیامش را برسانم که بزودی زود دریک فرصت مناسب با ترک رجوی به نزدتان خواهم آمد.”
دیدارنزدیک با خانواده گرم وصمیمی محمد قادری برایم بسا انگیزاننده بود که بیش ازپیش درپی رهایی اسرای نگون بخت رجوی وهمچنین رهایی محمد قادری ازتشکیلات سیاه رجوی باشم شاید که بتوانم درصورت جداشدن عزیزی دیگرازاسرای رجوی درشادی وسروریک خانواده چشم انتظاردیگرشراکت داشته باشم.
پوراحمد
نمونه فعالیت خانواده دردمند وچشم انتظارمحمد قادری (گروگان فرقه رجوی)
نامه سوزناک یک پیرمردرنجکشیده شالیکاربه کمیسرسازمان ملل متحد خانم ناوی پیلای
رنج نامه به محمد قادری (گروگان فرقه رجوی)
دفترانجمن نجات گیلان میزبان خانواده محمد قادری (گروگان فرقه رجوی)