تا قبل از دهه ۷۰ مراسم ماه محرم و عزاداری برای امام حسین (ع) در مناسبات فرقه بر اساس تفکر التقاطی رجوی اقدامی ارتجاعی و ممنوع بود. فقط خود و یا مسئولین فرقه در روز عاشورا نشست هایی برای اعضاء می گذاشتند تا دیدگاه التقاطی خود را نسبت به قیام امام حسین و واقعه عاشورا را در اذهان شان جا بیاندازند. مسئولین موظف بودند نتیجه سخنان خود در مورد قیام امام حسین(ع) را به نقطه ای برسانند، که رجوی را به امام حسین (ع) و فرار کلیت فرقه به عراق و شریک شدن در جنایات صدام را به عزیمت خاندان و یاران امام حسین(ع) از مدینه به کوفه برای جهاد در راه خدا تشبیه کنند.
رجوی در نشستهاى ایدئولوژیکى که می گذاشت، با بیان داستان هایی از قیام عاشورایی امام حسین(ع) در نهایت اقدامات خیانت بار خود و فرقه اش را به حرکت امام حسین برای خلق حماسه عاشورا تشبیه می کرد.
رجوی وحشت داشت علنا خود را با امام حسین تشبیه کند. ولی بارها در سخنان خود بیان می کرد که پیروی از راه امام حسین(ع) منوط به پیروی از او و فرقه اش است و هر تفکری غیر از این را باطل و گمراه کننده به حساب می آورد.
رجوی حتی کتاب راه حسین را که از تالیفات یکی از بنیانگذاران سازمان بود و بعد از انقلاب به نیروها آموزش داده می شد، را دراین اواخر ناقص می دانست چون به خودش ختم نمی شد. چون وی از سال ۶۴ که خود را بعنوان رهبر ایدئولوژیکی فرقه به اعضاء معرفی کرد و در راستای پیاده کردن تفکرات فرقه ای از آن تاریخ به بعد می بایست همه اعضاء او را رهبر عقیدتی و بعنوان واسط خود و خدا و ائمه اطهار، قرار می دادند.
از سال ۷۱ به بعد رجوی یکباره خواب نما شد و پیام داد برای اینکه بتوانیم حربه عزاداری حسینی را از دست حکومت ایران بگیریم، بایستی مراسم عزاداری حسینی را برگزار و آن را در سیمای سازمان نشان دهیم تا مردم بدانند مسلمان و شیعه واقعی، ما هستیم.
لذا در ناباورى همگان، دستور تشکیلاتى براى شرکت در مراسم سینه زنى و عزادارى صادر کرد و از آن پس هر ساله آنرا اجرا و در تلویزیون خود پخش میکرد، امرى که تا قبل از آن یک عملکرد ارتجاعى و شرک آلود به حساب میآورد اما با چرخشى ١٨٠ درجه جهت مغزشویى و فریب افراد خلاف اصول و ماهیت خود ساخته در سازمان قدم گذاشت که باعث حیرت همگانى شد.
تفکر بیمار رجوی، که عزاداری حسینی را نیز حربه حساب می آورد که خود را محق سوء استفاده از آن می دانست. پیام رجوی برای برگزاری مراسم عزاداری حسینی، همه اعضاء را متناقض کرده بود که چرا تا دیروز برگزاری مراسم عزاداری حرکتی ارتجاعی عنوان می شد؟!. ازآنجائیکه هدف رجوی سوء استفاده از عزاداری حسینی و اجرای آن آلوده به تفکرات ارتجاعی و التقاطی رجوی بود، نتوانست از آن بهره ای ببرد و از طرف دیگر نمی توانست آن را ملغی کند. و همین شد که از آن زمان به بعد اجرای مراسم عزاداری در مناسبات فرقه به یک برنامه سوری و زوری و بی محتوا تبدیل شد.
اما تفکر و عملکرد رجوی، علی رغم داعیه پیروی او از مکتب امام حسین(ع) فرسنگ ها با مرام و مکتب حسینی فاصله داشته و دارد. درس هایی از صداقت، فداکاری، آزادگی و پرداخت از نقطه بالا و رهبری که امام حسین با قیام و نثار خون خود به ما آموخت، رجوی با شیادی تمام از آن برای فریب و به بند کشیدن اعضاء در جهت منافع حقیر خود و تحکیم تشکیلات فرقه اش سوء استفاده می کرد و با عملکرد خود نشان داد که ذره ای به امام حسین و راه او اعتقادی نداشته و ندارد. و این است که امروزه رجوی و سازمانش به نقطه ای از خواری و ذلت رسیدند که راه بقاء و نجات خود را در خزیدن به دامن دشمنان امام حسین و راه و آئین او می بینند. دشمنانی که خون شیعیان علوی و حسینی را مباح کردند، این وعده خدا و حکم تاریخ است که روسیاه کند هرکه در او غش باشد.
در پایان، سؤال از زوج ترور و تزویر رجوى این است که آیا با اندک نیروى وامانده در آلبانى هم جرأت راه اندازى دسته هاى عزادارى را دارید یا مثل آفتاب پرست تعویض پوست میکنید؟
آن زیارتهاى فریبکارانه و توسلهاى دروغین در حرم هاى مطهر در کربلا و نجف و کاظمین آخرالامر یقه ات را گرفته و وجود نجس ات را از آن سرزمین پاک بدور انداخت تا شما باشید که با دشمن اهل بیت در یک کاسه غذا نخورید.
عبدالکریم ابراهیمی