آقای مارتین پاتسلت، کارشناس فوکوس آنلاین مقاله ای درنکوهش!! اقدامات دولت سوریه وکمک های ایران و روسیه برای بازپس گیری اراضی قانونی اش از تروریست ها، مقاله ای نوشته که رسانه های باند رجوی با عجله ی تمام آنرا منتشر کرده است.
فوکوس آنلاین نشریه ای آلمانی است که اخیرا با رضا نیم پهلوی هم مصاحبه کرده و اشک چشمان خوانندگان خود ازبابت ستم روا داشته شده براین شاهزاده را درآورده است!!
متن این مقاله " آقای گابریل، پرنسیپ های اخلاقی شما در برخورد با حاکمان تهران چه شد "؟ نام داشته وطی آن آمده است:
" آقای گابریل، [پرنسیپ های] اخلاقی شما در برخورد با حاکمان تهران چه شد؟ – روزانه هزاران کودک، زن و مرد، جوان و پیر در حلب و در رگبار وحشیانه بمب های بشکه ای، میسوزند و انسانها در اثر بمبهای فسفری خفه میشوند. امداد رسانانی که در شرایط سختی قرار دارند، بصورت بیرحمانه و هدفدار بمباران میشوند ".
سئوال اساسی درمورد این ادعا این است که مارتین عزیز وفرقه ی رجوی! آیا اقدامی برای جلوگیری ازسپر بلادادن مردم توسط انواع گروه های تکفیری وبنظر شما گاها معتدل تروریستی؟! انجام داده وازآنها خواسته اید که با فاصله گرفتن ازمردم وجنگیدن رو در رو با ارتش سوریه ودور ازخانه های مردم، کمکی به حفظ جان مردم و قرارندادن آنها درمعرض بمباران ها بکنند!
آیا کار گروه های تروریستی که مردم را درسنگر های خود به گروگان گرفته وخانه های بعضی از آنها را به ستاد و مرکز پرتاب موشک وخمپاره قرار داده اند، هرگز مورد انتقاد دوستانه ی شما قرار گرفته است؟!
به شهادت تمامی اخبار واسناد بیطرفانه، نه آنها از سپر بلا قرار دادن مردم خودداری کر ده اند ونه شما بشردوستان؟؟!! توصیه ای به آنها کرده اید!
همچنین:
" مقصران این وضعیت در ایران و روسیه… اقدامات خود را بعنوان خواست خدا و یا بعنوان اقدامی برای ”رهایی” از ترور تحسین میکنند. تروری که خود آنها با بکارگیری بی حد و حصر خشونت بوجود آورده اند. ایران حفظ قدرت را بعنوان هدف دولتی اعلام کرده است و مانع از انجام هرگونه روند دیپلماتیک میشود. در اوج دروغ و دغلکاری توافقاتی میکند و شرایطی میگذارد که بعد به همان پای بند نمی ماند. در جایی که باید پرنسیپ های اخلاق انسانی وجود میداشت، اکنون یک فناتیسم بنیادگرای مذهبی حاکم است و یا بعبارتی یک حسابگری قدرتمدارانه محض که تنها هدف خود را برنده شدن قرار داده، حالا بهایش هر چه میخواهد باشد ".
دلایل کشته شدن مردم را بشرح فوق ذکر کرده واز شما وباند رجوی خواستم که ازدوستان تروریست خود که از 72 ملت درسوریه جمع شده اند بخواهند که از سپر بلا قرار دادن مردم بپرهیزند!
به صلح ومذاکرات که توجه میکنیم، ما این دغلکاری را همواره ازطرف تروریست ها و خود آمریکا میبینیم.
درزمان آتش بس بود که قسمت های مهم حلب به اشغال تکفیری ها در آمد ودرآتش بس اخیر هم این آمریکا بود که با بمباران مواضع ارتش سوریه، مجددا قسمتی ازاراضی سوریه را تقدیم داعش کرد وگفته شده است که مدارک موجود دال برهماهنگی این بمباران واین تصرف داعش وجود دارد وهمچنین منابع آمریکائی علنی کرده اند که جان کری گفته است که او با تزویر وریای هرچه تمام تر، روسیه و… را به قبول آتش بس واداشته بود و این وظیفه ی ارتش بود که بمباران های بیشتری کرده و دولت سوریه ومتحدین آنرا درتنگنا وموضع ضعف قرار دهد که تساهل نموده است!!
شما چگونه میخواهید ازحقوق انسان ها دفاع کنید درحالی که حرفی ازاین جنایات آمریکا وپیمان شکنی هایش برزبان نمیآورید؟؟!!
دوباره:
" آیا میتوان با بانیان این خشونت گرایی بی حد و حصر، با رژیم ایران، روسیه، شبه نظامیان شیعی و با باندهای ترور یک دیالوگ نرمال برقرار کرد و به سوی این افراد دست دراز کرد؟ قابل تصور نیست ".
اینکه این کار میشود یانه، قدر مسلم اینکه برای سیستم شما امکان پذیر است ونمونه اش نوع رابطه ی وسیعی است که با حکومت عربستان تامین کننده ی مالی این تروریزم دارید والبته شما وباند رجوی اعتراضی به آن نداشته وچه بسا که " خیر مطلق" اش مینامید!
بازهم:
”ایجاد تغییر از طریق تجارت”، ”در دیالوگ باقی ماندن”، ”نشان دادن تفاهم” -: اینها توجیهات کسانی است که در ورای پرنسیب های اخلاقی در سیاست قدم میگذارند و بظاهر میگویند که میخواهند در چارچوب آنچه که امکانپذیر است، عمل کنند. برای این منظور آنها – و از جمله این افراد در این روزها وزیر اقتصاد و نایب صدراعظم ما گابریل می باشد – دست با کسانی میدهند، که با حاکمیتشان مقصر درارتکاب به بسیاری جنایت شده اند و باز هم جنایت مرتکب میشوند ".
یعنی دنیای غرب که شما در جناح راست آن (حزیب سوسیال دموکرات مسیحی) تشریف داشتید ورجوی در شعبه ی تروریستی آن، اهمیتی به اخلاقیات هم میدهید ومطمئن هستید که دروغ نمیگویید؟!
آلوده ترین دست به جنایت را شما درجهان غرب جستجو کنید و شرق هرچه هم تخلفات و بدرفتاری هایی داشته باشد، جهانشمول نبوده باین دلیل که سابقه ی استعمار گری ندارد اقلا!!
عجیبتر اینکه:
" ارزشهای مسیحی دنیای غرب کجا هستند؟ ارزشهای مسیحی دنیای غرب چه شدند و بر سر فرهنگ غرب چه می آید وقتی که به این محظوریت ها اعتنایی نکرده و با بانیان [آن جنایت ها] بر سر یک میز می نشینند، بدون اینکه آن اعمال جنایتکارانه را موضوع بحث قرار دهند؟ دیگر منشور مشترک حقوق بشر چه ارزشی خواهد داشت، برای چه ما یک دیوان عالی جزایی بین المللی درست کرده ایم اگر قرار است چشممان را به چنین جنایاتی ببندیم و همه چیز را به زیر سیطره اقتصاد بکشیم ".
اگر شما قتل عام مردم قاره ی بزرگی بنام آمریکا درجریان کشف آمریکا وماجرای کریستف کلمب را منتسب به فرهنگ وارزش های مسیحی میکنید – که البته من به سرمایه داری میکنم – ازبابت حفظ این ارزش ها خاطر جمع بوده و بدانید که همه چیز بر وفق مراد است!
اما اگر مسیحیت را با صلح و ملایمت معنی میکنید، بدانید که درعوالم سیاسی واقتصادی، اثری ازآن باقی نمانده واخلاقیات موجود مربوط به سرمایه داری انحصاری است که البته شما ها دوستتر دارید که آنرا بنام مسیحیت قالب کنید!
صابر