آینده سازمان مجاهدین و راه کارهای پیش روی رهبران و اعضای مجاهدین

تحلیلی بر آینده سازمان مجاهدین بعد از خروج تمامی اعضای آن از عراق
آینده سازمان مجاهدین هنوز در ابهام باقی است، از یک طرف مسعود رجوی فراری است و طی ۱۳ سال گذشته (از سال ۲۰۰۳ به بعد) مخفی شده و تا کنون هیچ تصویر و یا عکسی از او منتشر نشده است. همچنین اعلام خبر مرگ مسعود رجوی در مهمترین برنامه سالیانه آنها در فرانسه توسط ترکی الفیصل رییس سابق اطلاعات عربستان سعودی و نا امیدی و حتی تنفر اعضای سازمان مجاهدین از او به عنوان رهبری که آنها را در سخت ترین شرایط رها کرده و پا به فرار گذاشته است.
 از طرفی دیگر سازمان مجاهدین اصلی ترین پایگاه خود یعنی عراق(اشرف) را برای همیشه از دست داد. بر اساس گفته خود مسعود رجوی استراتژی مبارزه مسلحانه برای „آزادی ایران“ بر پایه تجمع نیروی مسلح استوار است. برای سرنگون کردن رژیم ایران سازمان مجاهدین نیازمند آن است که محلی یا قرارگاهی برای تجمع نیرو و آموزش آنها و مسلح کردن آنها داشته باشد.
 در سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی تحت فشار دولت وقت فرانسه مجبور شد که فرانسه را به سوی عراق ترک کند. او در یک پیام ویدیویی با نام „تودیع“ مطرح کرد که „می روم تا بر افروزم آتش ها در کوهستان ها“ و همچنین خیلی آشکار مطرح کرد که بعد از رفتن به عراق(عزیمت به جوار خاک میهن) خارجه نشینی و ادعای مبارزه از فرنگ نامشروع است و حتی نفس کشیدن در خارجه از روز اول حرام بوده است. البته که جای پرسش باقی است که چرا شخص مسعود رجوی بلافاصله بعد از شروع مبارزه مسلحانه در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ از ایران فرار کرد و به همان فرنگ گریخت. می توان نتیجه گرفت که مسعود رجوی ۵ سال (از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵) حرام زندگی کرده است و از مبارزه به دور بوده. و همچنین این پرسش باقی است که اگر نفس کشیدن در خارجه حرام است، چرا مریم رجوی سالیان طولانی در خارج زندگی کرده است؟ با این حساب مریم رجوی طی سالیان گذشته حرام زندگی کرده است، زیرا او عمدتا در خارجه (فرنگ) بوده و از مبارزه بدور بوده است. اما همه ما به خوبی می دانیم که این حرف های مسعود رجوی برای خودش نیست و فقط برای اعضای اسیر در این سازمان است.
برگردیم به اصل موضوع، بعد از گذشت سه دهه از پیام „تودیع“ مسعود رجوی، امروز سازمان مجاهدین در کجای معادلات سیاسی و اجتماعی ایران ایستاده است؟ اعضای سازمان مجاهدین تماما پیر و فرسوده و از دور عملیاتی خارج شده اند. بعد از سال ۱۳۶۷ تقریبا تغذیه نیرویی سازمان قطع شد. بجز پیوستن اسیران جنگی و تعداد بسیار محدودی از فرزندان خود مجاهدین، عمده نیروهای پیوسته بعد سال ۱۳۷۷ به مجاهدین جنایتکاران تحت تعقیب در ایران بودند. در اصل بخش رزمنده مجاهدین اکثر بیمار و با سن متوسط ۵۰ سال عمدتا زخمی از عملیات های گذشته و بخاطر زندگی در شرایط بسیار سخت بطور فیزیکی کاملا فرسوده شده اند و توان جنگی ندارند.
اعضای مجاهدین به لحاظ روحی دیگر مانند گذشته نیستند. رزمنده هایی که با انگیزه های بسیار بالا می توانستند در شرایط بسیار سخت و طولانی مدت بجنگند(مانند عملیات فروغ جاویدان ۱۳۶۷) به دلیل ۳۰ سال سرکوب تحت نام انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجباری، به دور و بدون خانواده و قطع رابطه با جهان بیرون، خیانت پی در پی رهبران سازمان، دیگر فاقد آن انگیزه های انقلابی هستند.
اما معضل بزرگ دیگر سازمان مجاهدین، یعنی یکی از بزرگترین وحشت های مسعود رجوی دست یابی اعضای مجاهدین به دنیای آزاد است که محقق شده است. مسعود رجوی با قطع کردن ارتباط اعضای سازمان با دنیای بیرون از مجاهدین، می توانست اعضای خود را شستشوی مغزی بدهد و اطلاعات و اخبار را طوری در اختیار آنها بگذارد که مجاهدین در حال پیش روی و پیروزی هستند و رژیم ایران در حال فروپاشی. اما امروزه با همه فشارهایی که سازمان به اعضای باقی مانده آن در آلبانی وارد می کند همه آنها امکان دست رسی به دنیای آزاد و خانواده های خود را دارند. اولین بازتاب آن این است که آن میزان از اعتماد باقی مانده در نزد اعضای مجاهدین نیز از بین برود. اروپا و فرنگ و بورژوازی پاد زهر تفکر مجاهدین به عنوان یک فرقه سیاسی و مذهبی بسیار عقب مانده است. زندگی در اروپا اعضای مجاهدین را تغییر خواهد داد، این بزرگترین وحشت مسعود رجوی بود که محقق شد.
راه کارهای پیش روی مجاهدین چیست؟
راه کار اول، مجاهدین همچنان به همان روش سابق ادامه بدهند و یعنی اصرار به مبارزه مسلحانه و قهرآمیز. اما در دنیای واقعی با تخیلات و فانتزی های مجاهدین بسیار متفاوت است. مبارزه مسلحانه برای مجاهدین بعد از آتش بس سال ۱۳۶۷ تخته شد و بعد از آن مجاهدین هر اقدامی کردند، بجز تروریسم چیز بیشتری نبود. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری، مبارزه مسلحانه و قهرآمیز در جهان سوخت، یعنی دوران این سبک از مبارزه به پایان کار خود رسید. احزاب که مبارزه مسلحانه می کردند یا نابود شدند یا دست از مبارزه مسلحانه برداشته و وارد مذاکره شدند، مانند سازمان الفتح به رهبری یاسر عرفات. اما امروز در آخرین ماه های سال ۲۰۱۶ مجاهدین اگر کوچکترین خطایی بکنند با مشت آهنین اروپا روبرو خواهند شد. طی دو سال گذشته اروپا شاهد گسترش تروریزم و با تلفات بالایی بوده، به دلیل دولت ها هرگونه خشونت طلبی را بشدت سرکوب می کنند.
مجاهدین باید مثل گذشته با دروغ و وعده های پوشالی ادامه بدهند، هر چند که این روش آنها هم چندان دوام نخواهد یافت. زیرا اعضای آنها همگی در اروپا هستند و به شکلی به دنیای آزاد دست رسی دارند. در نیتجه دروغ های آنها دوام نخواهد یافت.
راه کار دوم، مجاهدین بطور جدی و عملی از گذشته خود فاصله بگیرند و با افشای تمامی جنایت ها و خیانت های رهبران از مردم ایران پوزش خواهی کنند و در یک فضای آزاد و مسالمت آمیز برای اصلاحات در ایران مبارزه کنند.
در واقع این تنها راه پیش روی مجاهدین است و الا مجاهدین در بد نامی کامل برای همیشه از هم خواهند پاشید.

کریم غلامی
 

خروج از نسخه موبایل