نامه سرگشاده کانون آوا به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر

هشدار کانون آوا به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر، گزارشگرویژه سازمان ملل درامورحقوق بشرایران
انتصاب شما بعنوان نماینده ویژه حقوق بشر سازمان ملل درایران بعد از خرابکاریهای نماینده قبلی نور امیدی بچشم همه کسانی که ابتدایی ترین حقوق انسانیشان نقض شده و مایوسانه در جستجوی گوش شنوایی برای بازگوکردن درد دلهای خود بوده اند، دمیده است.
کانون آوا درآلمان نماینده و صدای بخشی از جامعه ایران می باشد که قربانی مطامع آزطلبانه رهبری یک فرقه مخرب تروریستی در عرض ۳۰ سال گذشته شده اند و صدایشان در هیاهوی بلند یک ماشین عظیم تبلیغاتی بگوش نمیرسد.
کانون آوا مرکب از افراد با سابقه سیاسی طولانی می باشد که در برهه ای از زمان عضو سازمان مجاهدین خلق ایران (ویا بعبارتی فرقه مجاهدین) بوده اند و بدلیل اعتراض به روابط ناسالم و غیردموکراتیک حاکم بر تشکیلات این فرقه، از آن جداشده اند.
جهت اطلاع شما بطوراختصار باید بگوییم که فرقه مجاهدین خلق شناخته شده ترین و با سابقه ترین جریان تروریستی درخاور میانه میباشد. باسابقه ترین جریان تروریستی از این حیث به فرقه تروریستی مجاهدین خلق اطلاق میشود چراکه سابقه انجام عملیاتهای تروریستی توسط این فرقه به مدت زمانی تا۳۰ سال پیش برمیگردد. جالب اینکه در سالهای قبل از سرنگونی حکومت پلید شاهنشاهی در ایران تعدادی از مستشاران آمریکائی توسط اعضای همین فرقه تروریستی به قتل رسیدند و افرادی از این فرقه در جریان تصرف سفارت آمریکا در۱۳آبان ۱۳۵۸ خورشیدی درتهران نیز دست داشتند و از دیدگاه ایدئولوژیکی نیز مبارزه با امپریالیسم آمریکا و نظام سرمایه داری نیز در ظاهر از محوری ترین پایه های عقیدتی این فرقه میباشد به گونه ای که قبل از سر نگونی حکومت دیکتاتوری صدام حسین در تشکیلات این فرقه روزانه خواندن سرود نبرد با آمریکا یک واجب شرعی و تشکیلاتی محسوب میشد.
 فرقه مجاهدین بمدت ۱۷ سال تا سقوط حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳، در خاک عراق حضورفعال داشته و واز جانب رژیم بعث عراق بطورهمه جانبه مورد حمایتهای تسلیحاتی، لجستیکی و مالی قرارداشت بطوریکه به آن “ارتش خصوصی صدام” اطلاق می شد. در عملیاتهای مسلحانه و خشونت آمیزآنان به خاک ایران، طبق ادعای خود فرقه مجاهدین، بیش از ۱۷۰۰۰ نفر از سربازان ایرانی  که جرمی بجز دفاع از خاک خود نداشتند، توسط ارتش مجاهدین قتل عام شدند که باید به عنوان جنایت علیه بشریت مرد بررسی جداگانه قراربگیرد.
بیشترین خسارات جانی و مالی که به مردم ایران و عراق ازجانب تروریستها وارد شده است به عملیاتهای تروریستی همین فرقه مجاهدین خلق بر میگردد.
پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به فرماندهی آمریکا و سقوط حکومت صدام حسین در ظاهر امر این تشکیلات تروریستی خلع سلاح گردید. اما نه تنها این امر موجب توقف عملیاتهای خرابکارانه توسط این فرقه نشده است بلکه مسئولین و رهبر فرقه وارد فاز جدیدی از شکل گیری، انجام وسازماندهی عملیاتهای تروریستی شده اند.
اکثر جریانات تروریستی نظیرداعش و النصرکه هم اکنون مردم عراق وسوریه را به خاک و خون میکشند دارای روابطی دیرینه با فرقه تروریستی مجاهدین خلق میباشند و وابسته ها و حامیان این تروریستها نیز به طور مداوم و مستمر با مسئولین فرقه مجاهدین در ارتباط میباشند و حتی رهبران این جریانات با مریم رجوی در پاریس آزادانه و علنی ملاقات نیز می کنند.
واما مسئله ای که مستقیما به کارشما و مسئولیت شمابرمی گردد، نقص مستمر حقوق اولیه انسانی در درون تشکیلات سازمان مجاهدین می باشد.
نقض حقوق بشر و نایده گرفتن اولین حقوق انسانی کسانی که عضو این فرقه می باشند ازجمله مواردی می باشند که بارها و بارها توسط جداشدگان و منتقدین این فرقه در رسانه های مختلف دنیا انتشار پیدا کرده است و حتی شهادت جداشدگان در سال ۲۰۰۵ منجر به گزارش سازمان دیده بان حقوق بشرگردید که در آن به وضوح به نمونه های دقیق نقض حقوق بشر و نشانه های فرقه بودن این جریان اشاره شده است.
ازجمله این موارد بطورمشخص:
-نگهداشتن اعضاء در درون حصارهای ذهنی و اجتماعی
–  شستشوی مغزی
– جدا کردن اعضاء از هم از نظر جنسی
– طلاق اجباری زوج‌ها و تحمیل تجرد کامل
– قطع ارتباط اعضاء با دوستان و خانواده
–  جدا کردن آن‌ها از اجتماع،
– نابود کردن قدرت ارزش‌گذاری افراد و در نهایت تحمیل خواسته‌های خود بر اعضا
– عدم ارتباط آزادانه اعضای سازمان با خانواده‌هایشان
– زنان عضو سازمان مجاهدین حتی از حقوق اولیه خویش مثل داشتن همسر و فرزند محروم هستند و عشق ورزیدن به هر کسی به غیر از رهبران سازمان و اهداف تروریستی آن گناه و مستوجب مجازات است.  سازمان مجاهدین خلق، برخلاف ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ۱۰ میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ماده ۲۳ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، تشکیل خانواده را بزرگ‌ترین تهدید برای موجودیت سازمان می‌داند. از این رو ازدواج اعضای سازمان را ممنوع کرده و اعضا را به طلاق اجباری وادار می‌کند. براساس اظهارات جداشدگان از این فرقه، برای از بین بردن حس زنانگی نزدیک به ۱۵۰ زن عضوبه بهانه‌های مختلف و بدون این‌که خود بدانند جراحی شده و رحم آن‌ها به صورت کامل از بدن‌شان خارج شده است.  چنین شرایطی باعث شده بسیاری از زنان به فکر فرار از سازمان بیفتند. این زنان گاه در صورت موفق نبودن در فرار اقدام به خودکشی می‌کنند.
خانم جهانگیرعزیز!
تمامی موارد بالا توسط اعضای کانون آوا، دیگر انجمنهای جداشده در خارج و داخل کشور و بخصوص خانواده های داغدیده اعضای سازمان مجاهدین طی نامه ها وشکوائیه های مکرر به سلف شما آقای احمدشهید اطلاع  داده شده و خواستاررسیدگی به نقض حقوق بشر در درون تشکیلات فرقه مجاهدین در کنار بررسی حقوق بشر در ایران شده بودیم.
آقای شهید قراربود که طبق آییننامه مسئولیتش بیطرف باشد و با همه طرفهای درگیر تماس حاصل کند و حرفهای همه را بشنود ولی متاسفانه آنقدر با مجاهدین نشست وبرخواست کرد که تمامی گزارشاتش در مورد ایران این تصور را برای خواننده القاء می کرد که متن گزارشات توسط سازمان مجاهدین دیکته شده است.
آقای شهید درطول مدت ماموریت خود، به بهانه نبود وقت کافی و بررسی گزارشات رسیده، به همه درخواستهای ملاقات با گروههای مختلف ایرانی در خارج کشور جواب منفی داده و از آن سر باز زده بود اما در همین اوضاع شلوغ و وقت کم چندین و چند بار با نمایندگان مجاهدین خلق بطور مفصل ملاقات داشت. در خوشبینانه ترین صورت این موضوع را بحساب نا آگاهی و نداشتن شناخت ایشان از اپوزسیون ایرانی می گذاریم.
ولی مسئله اینجاست که چرا آقای شهید از بین این همه گروه و سازمان ایرانی فقط مجاهدین را انتخاب میکند که مدت ۳۰ است در ایران وجود خارجی ندارند و به دلیل بی اعتباری در نزد مردم بخاطر همکاری آنان با رژیم سابق صدام حسین در جنگ عراق علیه ایران مورد تنفرعمومی واقع هستند و جالبتراینجاست که آقای شهید با شاهدانی که از مجاهدین معرفی شده و کاملا برای مصاحبه توجیه شده اند، ملاقات می کند. شاهدانی که مدت ۳۰ سال است در خارج کشور زندگی میکنند و داستانسرایی ها راجع به چند دهه قبل مبنای گزارش روز آقای شهید قرارمیگیرد درحالیکه شاهدان زنده حی وحاضر نظیر جداشدگان و خانواده های اعضاء مورد بی مهری کامل قرارمی گیرند.
آقای احمد شهید در طول مدت ماموریت خود بنحوی ماهرانه از طرف سازمان مجاهدین بازی خورده است. از نشانه های بازی خوردن ایشان یکی هم اینست که دریکی ازگزارشاتش، ترورهای مجاهدین خلق در داخل کشور را یک ادعا خوانده درحالی که میتوانست در باره آن با شاهدان زنده که دست اندر کار این ترورها بوده اند و نیز با جداشدگانی که اشراف کامل دارند مصاحبه کند.
آقای احمد شهید با گزارشات یکطرفانه اش و هم نوا شدن با فرقه مجاهدین هم از مردم و فضای جامعه ایران دور وخورد را بی اعتبار، گزافه گو و مجری سیاست های غرب کرده بود.
خانم جهانگیر!
با عرض خشنودی نسبت به انتصاب شما تحت عنوان گزارشگرویژه سازمان ملل درامورحقوق بشرایران، ازشما درخواست داریم که به هیج عنوان گول ترفندهای فرقه مجاهدین را نخورده و نمونه های دقیق نقض حقوق بشر در این گروه را مورد بررسی و کنکاش قراربدهید.
امیدواریم اقدامات شما گزارشگر ویژه سازمان ملل برای پایان دادن به موارد گسترده نقض حقوق بشر در فرقه مجاهدین، زمینه محکومیت این فرقه مخرب را فراهم کند تا دیوارهای بلند آن فرو ریزد و اعضای این گروه، از ساختار فرقه‌ای که آنان را به بند کشیده رها شوند و به دنیای آزاد راه یابند
علی اکبرراستگو (شرمن)
 

خروج از نسخه موبایل