مریم قجر عضدانلو در 30 مهر سال 1370 از طرف مسعود رجوی این مردک زنباره به عنوان به اصطلاح رئیس جمهور شورای ملی مقاومت انتخاب گردید.همان سال در جلسه ای که با حضور اعضا برگزار شده بود تعدادی از جمله هدایت متین دفتری مخالف اینکار بودند ولی نمی دانست رجوی حرفش یک پا دارد و باید هر آنچه وی می گوید شود چندی نکشید که متین دفتری و خانمش از شورا استعفاء دادند ولی رجوی و دستگاه اطلاعیه پرداز وی اعلام کردند آنها آهنگ سازش می زدند به همین خاطر از شورا اخراج شدند.در آن موقع نوار ویدئویی به ما نشان دادند دال بر اینکه مریم قجر این مسئولیت را نمی پذیرفت و فقط بخاطر حرف و دستوری که مسعود به عنوان رهبر عقیدتی وی داده بود پذیرفته است.موش و گربه بازی جالبی بود و بعد از چندی این موضوع را در جمع نفرات ارتش اعلام کردند.همان موقع هم این موضوع خیلی مضحک بنظر می آمد. قرار شد به عنوان بال سیاسی به خارج برود.از آن سال به بعد هر ساله 30 مهر را با تشریفاتی فراوان جشن می گرفتند و به عنوان جشن مهرگان و پرواز سیمرغ نام نهاده شد. البته هیچکس متوجه این پرواز نشد. با رفتن مریم قجر به فرانسه تعداد زیادی از کادرهای مورد اعتماد را هم به فرانسه و سایر کشورهای اروپائی بردند. همان موقع هم خیلی ها در ذهن خودشان فکر می کردند کاندید رفتن هستند رجوی مریم را به مهدی ابریشمچی پاچه ورمال سپرد.مریم قجر برنامه را برای کادرها فشرده چید از مالی کاری و امضاء جمع کردن و حمایت و برای تضمین هر کدام خواهری را هم به عنوان هرز برای مردان انتخاب نمود در واقع وقتی سر و وضع افراد را می دیدی خجالت می کشیدی همچون گدا و هرشب باید حساب پس می دادند.تعدادی همانجا کمی از پولها را به جیب می زدند و فکر جدا شدن افتادن و آمار هر روز بالا می رفت و مریم دید اوضاع خوبی نیست با مسعود صحبتی کرد و مسعود هم با شارلاتانی خاص خودش و موضوع بحث های جدید همه را از خارج فرا خواند.مریم قجر هم جو گیر شد در این مدت و راستی راستی خودش را رئیس جمهور دید و در خواست لباس و دکورهای آنچنانی و هزینه های سر سام آور و باد آورده را خرج کرد. با بر گزاری جلسات زنان از کشورهای مختلف بحث جدیدی را شروع نمود از برنامه هائی که دارد و نظریه هایی که نسبت به فردای ایران دارند و……آنچه را که خواسته شده بود بدست نیامد و مریم مجدد به عراق بازگشت.تصور رجوی این بود که مریم قجر را وزنه ای مقابل ایران قرار دهد و اعلام کند ما یک زن را بعنوان رئیس جمهور انتخاب کردیم اما نتیجه ای نداشت و اگر هم بود لا اقل چندان نبود فقط کار وی این بود که اجلاس و میتینگی را تحت همبستگی ملی بین ایرانیان خارج از کشور ایجاد کند از هر نظر , اعتقادی و سیاسی و البته این همبستگی که اساسا با افراد خارجی و دعوت از کشورهای دیگر آنهم با هزینه های سر سام آور همراه بود.در حال حاضر هم مریم قجر مانده با یک عنوان آبکی و انبوهی تضادها و مشکلات این فرقه.زمانی رجوی می گفت مگر می شود بهار را از آمدن بازداشت،نه که نمی شود ولی اگر منظور از بهار فرقه رجوی بود که روز به روز منفعل تر و رو به اضمحلال رفت و پویائی در آن دیده نشد چون نه پیشرفتی بود و نه تعداد نفرات بیشتری به آنها اضافه گردید.در حال حاضر مریم قجر هنوز بعد از دو دهه به عنوان رئیس جمهور این فرقه است انتصاب مادام العمر می باشد.باید پرسید آن چشمه جوشان چه شد فقط در یک زمینه خوب پیشرفت کرد آن هم دور شدن از شعارهائی مانند آزادی و کرامت انسانی بود که والا هر چه در این سالیان دیده شده وادادگی و غلطیدن زیر چتر دشمنان ملت ایران بوده و دست دوستی دادن با تمام دشمنانی که با اسلام و دین مخالفند و این مدت به مقدسات و…اهانت می کنند این نتیجه کارکرد این مدت مریم قجر بوده یعنی هم پیمانی با وهابیت، آل سعود، تروریست داعشی و غیره که دل هر آزاده ای را به درد می آورد. این از افتخارات این فرقه و شخص مریم قجر و مسعود رجویست.