آذربایجانی های هم سن وسال من میدانند که در گذشته ودر دهات نسبتا پر جمعیت، قصاب ده، ماهی یک بار گاو می کشت تا مردم با خرید گوشت آن، کوفته تبریزی درست کنند.
برای تهیه ی گوشت، ازدحام عجیبی میشد وحتی کار به درگیری های لفظی وندرتا یدی هم می کشید.
البته خود قصاب درراس کسانی بود که نوبت را رعایت نمیکرد ومعمولا گوشت را به خوش حسابان مرفه میداد و به فقرایی که قصد نسیه بردن داشتند، توجهی نمیکرد.
دریکی ازاین روزها، مرد فقیری گرفتار این رفتار قصاب شده ودرآخر نتوانست گوشتی تهیه کند وبرای اینکه هم دریافت کنندگان گوشت را نگران کند وهم تسکینی به دل دردمند خود بدهد، گفت که " خوب شد که این گوشت بمن نرسید. چرا که من موقع آب دادن به این حیوان دردقایق قبل ازذبح، ظرف آب راباادرار خودم کثیف کرده بودم واین گوشت دیگر حلال نبود "!
حال وروز وابستگان باند رجوی، بهتر از حال وروز آن همولایتی من که باو گوشت نداده بودند نیست و اتفاقا موضعگیری شان هم درحد واعتبار آن مرد فقیر روستای ما بود!!
آقای جواد شفایى طی نوشته ای با نام " نتیجه انتخابات آمریکا " ، آه وفغان فرقه ی رجوی را بشکل سالوسانه ی زیر بازتاب میدهد:
" انتخابات در آمریکا بخشی از استراتژی سرمایه دارى برای احیای دوره ی جدیدی از شکوفائی بورژوازی است، به ویژه در شرائطی که بحران اقتصادی عمیقی مثل کنه به نظام سرمایه داری آنها چسبیده و تضادها دم به دم تشدید میشود. این بحران، بعد از اشغال عراق و انقلاب سوریه و حضور روسیه در آنجا آش کشک خاله انها محسوب میشود وبه همین دلیل به نفس نفس افتاده اند. پس بنا براین انتخابات در آمریکا امری بسیار حیاتی است ".
ممنون ازاین روشنگری عالمانه، هموطن عزیز!
من دهاتی وبا اجداد قره داغی اهر، تاکنون نمیدانستم که سیستم آمریکائی بورژوازی وغرق دراینهمه بحران مالی بوده است!
اگر آمریکا وسیستم اش اخ بود، چرا سالیان سال درمقابل هیئت حاکمه ی آن وحواشی درجه چندم اش به دریوزگی افتاده ومیخواستید که علاوه بر تحریم، حمله ی نظامی هم به ایران کرده وآنرا برای شما (بعنوان ستارگان بی بدیل)؟! آزاد کنند وشما جامعه ی بی طبقه ی توحیدی نظیر آنچه را که در کمپ اشرف داشتید به سراسر جامعه ی ایران تسری دهید؟!
اگربستی شدن شما درمقابل ادارات وخیابان های این سیستم که اینک بدش میدانید درست نبود، چگونه میتوانستید به هدفی که مقدسش نامیده اید، نائل شوید؟!
اگر آنها به نفس زدن افتاده بودند، درخواستهای مکرر شما ازآنها چه موردی داشت وآیا دیوانه شده بودید ویا سخت مستاصل؟!
مگر هدف مقدس احتیاج به وسیله های مشروع ندارد؟!
درهرصورت شما درراه اهداف تان به این وسایل کثیف متوسل شدید ونشان دادید که فرزند خلفی برای " ماکیااول " میباشید!
درادامه:
"… مگراصلاً مسئله آنها رنج و شکنج مردم ستمدیدهاست؟ نمی خواهم چشمانم را به ابرهاى بی باران بدوزم ولى واقعیتهایى وجود دارد،در من ذرهای یأس حاکم نیست و میدانم ماه زیر ابر نمیماند و زمستان هم رفتنی است، بهار خواهد آمد اما، این وارونهنمایی ها و بازیها، غنچه لبخند را بر لبان آدمی میپژمرَد و نشان میدهد که عملاً بر افکار عمومی سرمایه دارى، دشنه و کینه سوار است ".
این ادعا را ماها داشتیم وشما بودید که نمی پذیرفتید وهرروز ما را از عقوبت های این " جامعه ی جهانی "! میترساندید!
چرا اززیر بار مسئولیت حرف های خود در میروید؟!
اگر مسئله ی آنها رنج وشکنج مردم است، چگونه لحظه ای کاسه ی گدائی خود را از برابر دیدگان آنها کنار نکشیده وهمواره آزادی ایران را – تو بخوان بسط آزادی رجوی ازاشرف به تمام ایران- از آنها گدایی میکردید!
اگر سرمایه داری بد است، چگونه از این نوع جوامع به عنوان دنیای آزاد نام می بردید؟
خجالت آور نیست این برخوردهای باری به هرجهت و اینک از روی یاس وناامیدی؟!
درخاتمه ی نوشته ی این هموطن گرفتار دریاس ونومیدی، میخوانیم:
"…به هر حال نتیجه انتخابات آمریکا هر چه باشد، برای ما ایرانیان که از ظلم رژیم جنایتکار آخوندى به ستوه آمدیم، یک حرف بیش نیست و آنهم کس نخار پشت من جز ناخن انگشت من ".
یعنی قول میدهید که دیگر گلایه هایتان را از این " مماشاتگران " به کناری نهاده وتنها ازمردم ایران طلب شفاعت واستعانت کنید؟!
آیا نمیدانید که این طلب شفاعت بسختی وآنهم با نقد جدی مناسبات حاکم 40 ساله بر سازمان وبرخورد بسیار جدی با خطاکاران وخائنین به ملک وملت بدست میآید وگرنه نظر مردم – آنهم درسطح محدود خانواده ها – درمورد کارکردهای جنایتکارانه ی شما روشن است!
شما در تبلیغ به نفع کلینتون با هدف خیالی حمله ی نظامی به ایران شکست مفتضحانه ای خوردید وبه این زودی ها از پرداخت تاوان سنگین آن، خلاص نخواهید شد!
صابر