غلط کردم نامۀ مریم قجر تحت عنوان «تهاجم سیاسی»!!

غفور فتاحیانبه سردمداران فرقۀ رجوی به ویژه مریم قجر یادآوری کنم که مگر همسر سابق شما مدتهای مدید با برگزاری نشستها و تحلیلها مبارزه و هر گونه «تهاجم تعیین کننده» را در «مبارزه یا تهاجم مسلحانه» خلاصه نمی کرد؟؟!. مگر مسعود مرحوم نبود که همه ساله روزها و ساعت ها تحلیل می کرد و تابلو رسم می کرد که سال سال سرنگونی است و منتظر عملیات «فروغ ۲» و«فروغ ۳» وو… باشید. تازه آن زمانی که مرحوم این تحلیلها را می کرد شما در عراق بودید و امکانات صدام در اختیار شما بود ولی چی شده الآن که در آلبانی و در فاصلۀ هزاران کیلومتری مرز ایران هستید و نه از ارتش دست ساز خبری هست و نه از آن جوانان رزمنده که اکثرشان مردان وزنان قدیمی کهنسال شده و قادر به انجام هیچ کاری نیستند و هر چه هم آموزش دیده بودند فراموششان شده است دم از «فاز سرنگونی» آن هم با «تهاجم سیاسی» می زنی؟؟!! حال بگذریم که این قبیل اراجیف که توسط مریم و سرمداران باند رجوی بیان می شود تنها هدفش جلوگیری از ریزش روزافزون نیروهای از دور خارج شده در آلبانی است و بس.

و اما نکتۀ مهم این است که مریم قجر در آن حدی نیست که بخواهد چینن فرمانی بدهد زیرا در همین سازمان افراد زیادی هستند که از لحاظ تشکیلاتی و سوابق از مریم خیلی خیلی قدیمی تر و با تجربه ترند بخصوص مهدی ابریشچی و عباس داوری و مهدی برائی. درست است که در زمان رجوی همین اینها به حاشیه رانده شدند و شخص رجوی برای جلوگیری از هر گونه انشعابی تمام مسئولان قدیمی و باسابقه حتی قدیم تر از خود رجوی را که در داخل تشکیلات سازمان معروف بودند به اصطلاح خلع رده کرد و به جای آنها شورای رهبری زنانه را راه اندازی کرد ولی امروز که مسعود رجوی در صحنه نیست مریم رجوی ناچار است برای اداره کردن تشکیلات و جلوگیری از فروپاشی آن دست به دامن این افراد شود.

همه نفرات قدیمی در داخل تشکیلات رجوی می دانند که مریم قجر یک دکور است و اصلا شعور سیاسی هم ندارد و متن تمام سخنرانیهایش هم توسط جابرزاده و دیگر مسئولین قدیمی که ذکر کردم نوشته می شود و مریم فقط می خواند و حرف می زند و به گفتۀ بعضی از افراد قدیمی هر ملاقاتی یا مصاحبه ای که مریم دارد از قبل توسط همین نفرات آماده و بریف می شود که چی بگوید و چی نگوید.

البته ناگفته نماند که مهمترین عامل شکست و نابودی سازمان ازهمان ابتدا خود مسعود رجوی بوده و می باشد با تصمیم گیریهای تکروانه و قدرت طلبانه و احمقانه اش با اعلام مبارزه مسلحانه و فرار خودش به خارجه و جا گذاشتن تمام نیروها و سپس رفتن به عراق زیر سلطه دیکتاتور عراق و شروع عملیات فروغ جاویدان که بسیاری از نیروها از همان ابتدا مخالف بودند و می دانستند که جز شکست عاقبتی دیگر ندارد عملیاتی که رجوی در آن تمام این نیروها را یا به کشتن داد و یا موجب معلول و فلج شدن آنها گردید و آخر سر هم بعد از عملیات مدعی شد که مقصر اصلی شکست این عملیات تماما خود نیروها می باشد و گفت شما چون درگیر زن و زندگی بودید نتوانستید به هدف سرنگونی برسید!!! و حتی یک انتقاد ساده هم به خودش نکرد که عامل کشته شدن این همه افراد می باشد.

آیا همین موضوع کافی نیست که رجوی و عواملش را به دادگاه کشاند به خاطر این عملیات خانمان سوز در صورتی که بیشتر نیروها از آیندۀ این عملیات بی خبر بودند.

بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین نیز رجوی روز و شب بر طبل ماندن در عراق کوبید و ما اعضا را در جهنم عراق نگهداشت ولی خودش به همراه همسرش بلافاصله بعد از سرنگونی اربابشان صحنه را ترک کرده و به خارجه رفتند بدون اینکه ما اعضای نگون بخت اطلاع داشته باشیم و اگر دستگیری مریم رجوی در فرانسه نبود کسی در قرارگاه اشرف از فرار رهبری مطلع نمی شد. بعد از آن هم تمام نیروها می دانستند که دیر یا زود از عراق اخراج می شوند ولی همین سرمداران بخصوص مریم و مسعود بر ماندن در عراق تا کشته شدن آخرین نفر تاکید می کردند و آخر هم بعد از چندین سال و بعداز کشته و زخمی شدن عده ای زیاد بالاخره از عراق اخراج شدند.

و حال خانم مریم رجوی برای جلوگیری از ریزش و جدا شدن باقی ماندۀ نفرات همان ریل قبلی مسعود رجوی را با ادبیات و بیان دیگری می رود و همان شعر و شعارهای توخالی و موهوم را ولی این بار با غلط کردم نامۀ «تهاجم سیاسی»! سر می دهد که در حقیقت ابراز ندامت مفتضحانه از سی و اندی سال سیاست خون و مرگ همسر گویا «مرحوم» ش می باشد.

اینجانب به عنوان یکی از قربانیان فریب باند رجوی و عضو قدیمی جدا شدۀ از آن خطاب به تمام اسیران و کسانی که سالیان سال است که اسیر فکری این فرقه هستند می گویم که این هم به نوعی همان تحلیل ها و تابلو نویسی ها مسخره و مضحک بیست سال پیش مسعود تحت عنوان «تابلوی ساعت سین = سرنگونی)! است که سالیان زیادی سر ما را با آنها کلاه گذاشت و حالا هم مریم رجوی ولی با افزودن سوس «تهاجم سیاسی»! به آن می خواهد این فریبها را به خورد شما بدهد تا از جدا شدن شما از دستگاه خیانت پیشه اش و در نتیجه فروپاشی فرقه اش بویژه امروز در آلبانی که شرایط و امکان جدا شدن و رهایی از آن برای همۀ افراد فراهم است جلوگیری کند.

نوشتۀ غفور فتاحیان عضو قدیمی جدا شدۀ سازمان مجاهدین – غفور فتاحیان – پاریس

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا