در اخبار داشتیم که سرکرده فرقه رجوی به کشور آلبانی رفته تا ضمن دیدار با اعضاء این گروه٬ نشستهای لایه ای را شروع کند و باین کارمانع از ریزش روزانه این افراد از بدنه سازمان بشود.این موضوع کاملا قابل پیش بینی بود وگفته بودیم که اینکار بزودی انجام خواهد شد! چراکه بعد از انتقال نیروها به کشور آلبانی و خروج ازجهنم عراق٬ بدیهی بود که بدنه سازمان که سالیان سال اجازه و یا حتی بهتر است بگوییم جرات حرکت کردن بخود نمیدادند، جرات تازه ای پیدا کنند و با توجه به قرار گرفتن در شرایط جدید٬بخواهند که برای آینده خود تصمیم تازه ای بگیرند. اما یک واقعیت وجود دارد که هرچند رفتن مریم به آلبانی و برگزاری نشستهای مختلف میتواند مانع از سرعت جدا شدن نیروها از سازمان بشود٬اما به اعتقاد من این کار کاملا مقطعی است و هرگز نمیتواند که این کار متوقف کند! نخست بدلیل اینکه سازمان هرگز تشکیلاتی به قدرت زمانی که در عراق بودند را ندارند و بچه ها با ورودشان به کشور دیگر٬ حاضر نیستند که فرامین فرماندهان و مسئولین تشکیلاتی خودرا مانند دورانی که در عراق بودند٬بپذیرند. اما سازمان هم قطعا برای اینکه نیروها را کماکان بخود وابسته نگاه دارد٬تدابیری میاندیشد. واقعیت اینست که مسئولین رده بالای سازمان به لحاظ سنی به مرز شصت سال و یا بالاتر از آن رسیده اند و بدنه اصلی و مسئولین رده های پایین تر هم وارد مرز پنجاه سال و یا بالای پنجاه سال شده اند. این افراد که اگر در جامعه عادی زندگی میکردند اکنون یا بازنشسته بودند یا سالیان آخر کاری خود را طی میکردند٬نه توان کار کردن و داشتن درآمد برای زندگی عادی دارند و نه بدلیل بودن سالیان سال زیر چتر تشکیلات مجاهدین بلحاظ روحی و روانی قادر به وقف دادن خود باجامعه عادی هستند. مضافا اینکه جوامع اروپایی بدلیل داشتن قوانین سخت کار٬آنها را پذیرش نخواهد کرد و جایی برای این افراد ٬ کاری وجود ندارد که بخواهند انجام دهند. هرچند خود این افراد هم تخصص آکادمیک و کلاسیکی هم ندارند.این موضوع به یک امتیاز برای مسئولین سازمان تبدیل میگردد و افراد را برای جدا شدن دچار تعلل و مشکل میکند. و نهایتا هم کسانیکه عزم خود را برای جداشدن جزم کرده اند را با قول کمک های مالی بخود کماکان وابسته نگاه میدارند تا از آنها برای شرکت در برنامه های تبلیغاتی استفاده نمایند!
اما از تمام این سخنان که بگذریم آنچه که مسلم است اینست که تشکیلات سازمان هرگز به انسجام دورانی که درعراق بودند باز نخواهد گشت. هرچند که مریم در دیدارش به این افراد تلاش خواهد کرد که به آنها بگوید که وارد فاز سرنگونی شده ایم و با امریکایی ها دوست شده ایم و فلان مسئول امریکایی قول داده که ما بزودی به ایران حمله نظامی خواهیم کرد و شما آلترناتیو مورد حمایت ما هستید و… اما این حرفها برای کسانیکه بیش از سه دهه ازاین داستانها گوش داده اندو هیچ خبری نشده است دیر شده است! هرچند که اگر شرایط در منطقه وجهان به گونه ای پیش برودکه جنگی رخ بدهد و هر اتفاقی بیفتد٬قطعا و نهایتا این مردم ایران هستندکه بایستی برای آینده خود تصمیم بگیرند و بی شک گزینه مردم مجاهدینی که بیش از سی سال سابقه وطن فروشی و خیانت به مردم را در کارنامه دارند و شعار ننگ ما فامیل الدنگ سر میدادند و با سنگ سر پدران و مادران سالخورده را میشکستند را نخواهند پذیرفت!
هرچند که اعتقاد من اینست که هرگز کار باین جا ها نخواهد رسید و اگر قرار باشد چه ترامپ ماجراجو و چه اسراییل و یا هرقدرتی دیگر حرکتی انجام دهد٬کل منطقه و شاید جهان تحت تاثیر این کار قرار خواهد گرفت. چون امریکا تصور نکند که از آنطرف دنیا میآید و مردم ما را بمباران میکند و میرود٬شاید که ما هم بآن طرف دنیا رفتیم و خدا را چه دیدی….. دوران بزن در رویی گذشته است و نباید یمن و عراق و افغانستان و…با ایران اشتباه بگیرند!!
الف – عباسی