رجوی از طرق مختلف شعار می دهد که از تله عراق گریخته است و فرقه اش را از مهلکه نجات داده و آسمان و ریسمان را به هم بافته که این هنر فوق العاده خاص رهبری فرقه بوده که مجاهدین کهنسال ومریض احوال را از تله به در برده و 5هزار کیلومتر از خطر دور کرده است.
اولا معلوم نیست که جدار مرزها که روزی تنها راه حل برای سرنگونی رژیم بوده و تنها امید و بهترین استراتژی موجود در عالم بود وخلق آن هم از هنرهای رجوی بود وبس چگونه اکنون تله منحصر به فرد وخطرناک شده و آنهم مجددأ صرفأ با هوشمندی و هنر خاص رجوی درنوردیده شده؟
رجوی طی سی و اندی سال درعراق علیه ملت ایران و عراق ونیروهای مسئله دار خود مرتکب جنایات فراوانی شد و همه ی آنرا زیر پوش مبارزه و جنگ آزادیبخش توجیه می کرد وتاجائیکه به طور علنی مسئولیت همه ی عملیات های تروریستی را می پذیرفت ومستقیمأ در داخل شهرهای عراق با تانک و توپ کشتار می کرد و از پذیرفتن مسئولیت آن ابایی نداشت.
رجوی مزید برهمه ی این جنایات افراد مسئله دارخود را ترور کرد آنها را می سوزاند – تیرخلاص می زد – با تصادف ساختگی می کشت – با تیر مستقیم آنها را می کشت و تحت عنوان خودکشی ثبت میکرد –آنها راخفه و اعدام می کرد وتحت عنوان سکته ومریضی تنفسی و… برای آنها پرونده سازی می کرد.
یک زمانی این قبیل جنایات صرفأ منحصر به رجوی و فرقه اش بود و درمنطقه نمونه و مشابه کم داشت لذا برای مجامع حقوق بشری قابل پیگیری و برای خانواده های قربانیان نیز قابل دنبال کردن بود.
درآن زمان در طول روز وهفته وماه و سال شاید درمنطقه –مثلا کشورهای عراق-سوریه –یمن-افغانستان –ترکیه وپاکستان یک مورد ازاین جنایات نداشتیم و لذا اگر هم بود محدود و مخفی.
اکنون جنایات فرقه های رنگارنگ مانند داعش/القاعده/النصره/جیش آسمان/جیش زمین/جیش هوا وخلاصه هرتروریست و آدم روانی به تقلید از پیر تروریست شان یعنی مسعود رجوی فرقه ای درست کرده و به تقلید و الگو سازی از او به جنایات بی مرز رو آورده اند.
دراین مقطع اگر یک مادری و پدری ایرانی به مجامع حقوق بشری مراجعه کند و دادخواهی سر بریده شدن و سوزانده شدن جگرگوشه اش را توسط رجوی از آنهابکند مطمعنأ مجامع مذکور خواهند گفت اکنون روزانه کشتار و جنایات غیرقابل شمارش وکنترل وغیر حساب شده ای در اکثرکشورهای منطقه صورت می گیرد و اصلا قابل کنترل و پیگیری نیست تا چه رسد به جنایات رجوی که در گذشته رخ داده است.
آیا این شرایط ایده آل برای رجوی و همان فرارازتله جنایاتش در عراق و ایران نبود؟ اما رجوی خودش آنسوی سکه این خوشحالی را هم می بیند.
رجوی وقتی می گوید از تله گریخته منظورش همین است اگر نبود فرقه های جنایت کار کنونی وساخته دست رجوی و اربابانش قطعأ این تله محقق می شد و تله همان دادخواهی پدران ومادران قربانیان دست رجوی بود.
رجوی شکست خورده و رو به افول در عراق درحال فروپاشی کامل و تمام شدن بود. او سالیان در عراق ماند تا شاید بذری که با آموزش این جانیان داعشی پاشیده بود نتیجه دهد و فرقه اش را در منطقه حفظ کند اما استراتژی جایگزین و آلترناتیوش را هم اینگونه طراحی کرد که در زیر پوش جنایات گسترده کنونی جنایات خود را توجیه وبا یک چرخش و خط عوض کردن ظاهری ازتله بگریزد و5هزارکیلومترعقب نشینی نماید وازتاوان پس دادن و ازپاسخگویی به غلط بودن استراتژی بیش از سه دهه اش تفره رود.
البته شاید رجوی فکر کند به ظاهر یک قاره عقب نشینی کرده وازتله گریخته اما شکستی که خورده وپذیرفته دیگر رجوی را سوزانده و این فرقه در سالهای آتی به آماری معادل انگشتان دست می رسد و از حزب توده هم بدتر خواهد شد.