در سال ۷۷ که موسوم به آ ۷۷ (آمادگی برای سرنگونی رژیم در آن سال!!) بود مسعود و نوچه هایش این سال را سال سرنگونی نام نهادند و به همین
در اوایل سال ۷۷ در داخل مقرها و یگانها ولولۀ عجیبی بر پا بود. می گفتند مسعود می خواهد سال سرنگونی و یا سال سین یعنی همان آ ۷۷ را اعلام کند تمام دوستانم و بچه هایی که با هم دوست بودیم پیش هم می گفتیم نکند این دفعه راست بگوید چون هر سال را ما سال سرنگونی اعلام می کنیم ولی نتیجه ای تا به حال نداشته است فقط چیزی در حدود تبلیغات است که بیان می شود ولی این بار با دفعه های قبلی خیلی تفاوت داشت چون همه تحت تبلیغات مستمر و مغزشویی های گسترده قرار گرفته بودند بطوری که خود مسعود رجوی که سناریو نویس این برنامه بود خودش هم باور کرده بود که سرنگونی میسر می شود.
خلاصه نشست شروع شد و همۀ دلقک ها و نفرات مشخص شده مستمرا شعار می دادند امسال سال سرنگونی است و رجوی ساعتها سر این مسائل صحبت کرد و گفت که امسال سال سرنگونی است و باید آمادۀ پرش باشیم و طبق روال معروف بعداز تمام شدن صحبتهای مسعود باید همه می رفتند و سر بحث های او موضع می گرفتند یعنی موضع تأیید و اثبات حرفهای مسعود و باید هم از بحث ها و صحبت های مسعود رجوی تعریف و تمجید می کردند و اگر نمی کردند باید بعد از پایان نشست به زنان قلاده به گردن رجوی حساب و کتاب پس می دادند.
بعداز چندین ساعت بالاخره حرفها و داستانسرایهای رجوی تمام شد و او خطاب به همه گفت: ای برادران هر کس این بحث را قبول دارد بیاید پای میکروفون که بلافاصله نوچه های رجوی که از قبل مشخص شده بودند که چی بگویند به طرف میکروفون گله وار هجوم آوردند که در این میان رحمان (عباس داوری) اولین نفری بود که گفت: برادر مسعود به نظر من اصلا سرنگونی قبل از این تاریخ شما میسر می گردد، که رجوی بلافاصله گفت تاریخ بدهید. رحمان با کلی تعریف وتمجید گفت همین سال ۷۷ سرنگونی صددرصد است و سپس مهدی ابریشمچی بدون اینکه پشت میکروفون بیاید با صدای بلند عربده کشان گفت برادر برادر سرنگونی پشت جیم ماها گیر کرده تا وقتی جیم را طلاق ندهیم از سرنگونی خبری نیست.
یکی از بچه ها که با من دوست بود و اتفاقا از مسئولین هم بود آرام به من گفت: این پدر سوخته مهدی خانم باز همه چیز را در زن می ببیند این با همۀ زنها در اتاق کارش رفیق است …….. من خودم دیدم!!
رجوی سپس گفت همۀ شماها متفق القول هستید که امسال سال سرنگونی است پس بگذارید من خودم تعدادی را صدا بزنم.
اینکه اسمهایی را در سطور زیر با حروف مختصر آورده ام به این علت است که آنها هنوز اسیر حصارهای تشکیلات رجوی هستند و در صورت طرح حرفهایشان در گذشته با ذکر کامل نامشان توسط ما جداشدگان ممکن است سران فرقه آنها را تحت فشار و آزار قرار بدهند.
رجوی خ.. ر…. را صدا زده و گفت نظرت در مورد سرنگونی چیست خ جواب داد والله من سرنگونی را قبول ندارم چون نه شرایط سیاسی اش را و نه نظامی اش را ما داریم تا این شرایط مهیا نشود از سرنگونی خبری نیست. یک دفعه نوچه های رجوی شروع به هو کردن او کرده و گفتند: برادر این خ ضد انقلاب مریم است.
رجوی سپس م….. ط را صدا زده و گفت نظرت در مورد سرنگونی چیست؟ م گفت در این دوره که ما هستیم اصلا جنگ مسلحانه جوابگوی سرنگونی نیست بلکه تظاهرات آن هم از درون حاکمیت باید صورت بگیرد وگرنه با چند تا تانک و این اندک افرادی که ما داریم نمی شود رژیم آخوندها را سرنگون کرد آن هم با این وضعیت الآن که رژیم هم با هیچ کشوری در حالت جنگ نیست.
نفر سوم ح..ص که خودش داوطلبانه پشت میکروفون رفته بود گفت: برادر! اصلا در این شرایط صحبت و تاریخ گذاشتن برای سرنگونی اشتباه محاسبه است چون ما که نمی خواهیم سر خودمان کلاه بگذاریم. موقعی باید این بحث را به میان آورد که وقتی شما فرمان یا پیامی میدهید. حداقل پنجاه هزار نفر در داخل ایران تظاهرات کنند یا حداقل اعلام همبستگی کنند و این تبلیغاتی هم که در سیما (تلویزیون مجاهدین) می شود نفراتی هستن که با گرفتن پول آن هم معلوم نیست کجا هست یک عکسی می چسباند در فلان دیوار که معلوم نیست کجاست اینکه نشد پایگاه در واقع در حال حاضر روی پایگاه داخل نمی شود حساب کرد چون کسی نیست.
در این میان دلقک های رجوی که حسابی گوش مالی شده بودند عربده کشان تمام اطراف میکروفون را اشغال کرده و گفتند: برادر اینها که می آیند این حرفها را پشت میکرفون می زنند همه شان طعمه های وزارت اطلاعات رژیم هستند با این جور افراد که نمی شود برای سرنگونی رفت.
رجوی که دید فایده ای ندارد و هر کسی را صدا می زند خرابکاریش بیشتر عیان می شود و حتی مدافعان و نوچه های خودش هم بیشتر گند قضیه را در می آورند سرو ته نشست را بست و رفت.
حال بعداز گذشت سالیان مشخص شده که کی درست می گفته است. اکنون رجوی سکان سرنگونی را به مریم سپرده و او هم سال به سال با وعید و وعده همین حرف را می زند. چند وقت پیش شنیدم که گفته بود بعد از سرنگونی دولت سوریه نوبت رژیم جمهوری اسلامی است. به او باید گفت چه شد که سریال آمادگیها برای سرنگونی از همان بسیج «آ ۷۷» تا کنون تبدیل شد به سرنگونی نظام بشار اسد نکند همان موقع هم منظورتان سرنگونی دولت سوریه بوده ما نمی دانستیم؟؟!!!!!
نوشتۀ غفور فتاحیان عضو قدیمی جدا شدۀ سازمان مجاهدین