بدنبال فوت آقای هاشمی رفسنجانی مریم رجوی در بیانیه ای که روز دوشنبه ۱۹دی ماه (۸ ژانویه) درهمین رابطه صادر کرد مدعی شد با درگذشت آقای رفسنجانی یکی از دوپایه وعامل تعادل قوای رژیم آخوندی فرو ریخت و رژیم درتمامیت خود به سرنگونی نزدیک شده است. آنهایی که طی این سالیان درمناسبات این فرقه تروریستی بوده ویا اخبار وتحلیل های آن را دنبال کرده اند بخوبی درمی یابند که این ادعای مریم رجوی درادامه وتکرارهمان سناریوهای مسخره وصدمن یک غاز است. کافی است مروری داشته باشیم به آرشیوهای این سازمان ویا حافظه تاریخی خودمان تا بخوبی برایمان این شوی مسخره که واژه سرنگونی را درفرهنگ لغات لوث کرده تداعی گردد. مریم رجوی و همسر مرحومش از سال ۶۰ تاکنون که درآستانه سال ۹۶هستیم یعنی تقربیا نزدیک به ۳۶سال است که رژیم ایران را سرنگون وخود را در پایتخت شیر و خورشید بر مسند ریاست جمهوری خیالی مستقر کرده اند براستی که مریم رجوی گوی دروغگویی و لاف زنی درغربت را از همسر مرحومش ربوده وبراستی که لیاقت همردیفی خود را اثبات کرده است.
سال ۶۰ با اعلام قیام مسلحانه گفتند رژیم ایران با کشته شدن رهبران بلند پایه آن در انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفترنخست وزیری کاملا بی آینده شده و۶ماه دیگرسرنگون میشود.
با جدایی بنی صدر رجوی تحلیل کرد با شقه و قهر و یکپایه شدن حاکمیت جمهوری اسلامی در کوتاه مدت سرنگون خواهد شد.در جریان جنگ عراق بر علیه ایران رجوی باز تحلیل کرد جنگ شیشه عمر رژیم و صلح طناب دار آن است و رژیم ایران حتی یک روز در فضای اتش بس و صلح نمیتواند به حیات خود دامه دهد.
سال ۶۲ با براه انداختن موجی از ترورهای کور که عمدتا هوادران انقلاب اسلامی را شامل میشد ادعا کردند ۲سال آینده تعین کننده است. با فرار مسعود رجوی به پاریس هرسال ودرهرمناسبت ومراسمی مدعی میشدند که دیگر امسال سال آخر است وشعرها وترانه هایی بر ورد زبان ما اعضای ساده دل جاری میکردند که درسالن اجتماعات بدور هم بچرخیم و دست جمعی دم بگیریم که (ای خدا امسال سال آخره، دشمن از دستم جان نمی بره) آن سال خبری از سرنگونی نمی شد باز آن شعرها را در دفترهایمان برای سال دیگر بایگانی میکردیم و بعد هرسال یک ادعای مضحک ویک شعارسرنگونی دیگر، بطوریکه درمحفل های خودمانی باعث جوک وخنده همگان شده بود. شعارهای مسخره ای همچون (مرحله سین آ 77 ؛ سین با سس سرنگونی ؛ عملیات نامنظم وسین آ و آش سرنگونی) شعرسرنگونی رجوی آنقدر درمناسبات و درمیان بچه ها آنقدر شور شده بود که محمد قرایی شاعر که شعر کربلایی صفدر پیر را سروده بود وخیلی هم از طرف مسعود ومریم بخاطرسرودن این شعرمورد تشویق قرار گرفته بود روزی در یکی از محفل های خودمانی خطاب به بچه ها گفت ؛ راستی بچه ها از طرف کربلایی صفدرجواب نامه ام رسید من دوسال پیش برایش نامه ای نوشته وگفته بودم کربلایی صفدر پیر تو زنده بمان من بزودی با توپ وتانک به روستای شما برمیگردم وصد اتوبان خواهم ساخت الان بعد از ۲سال کربلایی صفدر بهم جواب داده توبیا با خربیا تانک وتوپ نیاز نیست. محمد قرایی درقالب طنز درآن محفل ادعاهای شعارسرنگونی رجوی را به تمسخر گرفته بود. حالا به زبان کربلایی صفدر به مریم رجوی باید گفت آن روزهایی که از حمایت مالی ولجستیکی وتوپ وتانک اربابت صدام برخوردار بودی درعراق به یمن جاسوسی و وطن فروشی وکشتارمردم عراق آزادانه و مسلح درهمه جا تردد داشتی نتوانستی هیچ غلطی در راستای سرنگون کردن نظام ایران بکنی حال با این نیروها که به گزارش پزشکان و بیمارستانهای آلبانی اکثریت آنها از بیماریهای مزمن استخوان ودیسک کمر وبیماری های روحی و روانی رنج میبرند و قادربه ایستادن به روی پای خود هم نیستند میخواهی سرنگونی رامحقق بسازی. براستی که زهی به این بیشرمی و دریغ از یک جو احساس شرم و داشتن وجدان؟
خانم رجوی دوران عوام فریبی وگندم نمایی و جو فروشی دیگر گذشته است. اگرقدری وجدان و صداقت برایت باقی مانده کمی از فشار به روی نیروهای تحت اسارت درآلبانی کم کن و نیروها را در انتخاب مسیرزندگی آزاد بگذار تا به شما ثابت شود سرنگونی یعنی چه……
علی اکرامی