عدم پایبندی رجوی حتی به حرف های خودش

رجوی در برنامه شورای دست ساز خودش حکمی صادر کرده بود که هیچ یک از اعضای شورا حق نامه نگاری با مسئولین ایرانی را ندارند، البته بعد از سال 60 به اعتبار بنی صدر تنوع گروهها و جریانهای سیاسی که در درون شورای به اصطلاح مقاومت حضور داشتند و عضو آن بودند قابل چشمگیر بود.
دیری نگذشت بنی صدر به رهبری انقلاب اسلامی نوشت و به نقل از رجوی به رهبری انقلاب گفت بیایید پدری را از سر گیرید بنی صدر بر خلاف نظر رجوی با آقای خمینی ارتباط بر قرار کرد و رجوی همین موضوع را بهانه کرد و او را از شورا اخراج کرد.
رجوی معتقد بود نباید با مسئولین ایرانی ارتباط بر قرار نمود در واقع مرز سرخ فرقه رجوی و شورای دست سازش هرگونه ارتباط با نظام یعنی مشروعیت دادن به نظام است به همین دلیل مرز سرخ رد کرد و کسی هم حق نداشت با ایران رابطه بر قرار نماید عبور از این مرز مساوی با اخراج از شورا بود.
در گذر زمان ما شاهد بودیم که در شورای رجوی باز هم به دلیل (مذاکره با مسئولین ج ا ا) جریانات و شخصیت های دیگری که از اعضای شورای رجوی بودند از شورا جدا شدند منجمله حزب دمکرات کردستان ایران قاسملو و یارانش، در همین جا اشاره کنم قاسملو کسی بود که رجوی را طی همان دورانی که در شورا بود خوب شناخته بود وعده های رجوی که همواره می گفت شش ماه تا یک سال دیگر جمهوری اسلامی سرنگون می شود را وعده های واهی و دروغین می دانست دیگر رجوی نزد قاسملو اعتباری نداشته و به رجوی در سیاست خرده می گرفت و از او انتقاد می کرد تا جایی که رجوی مجبور شد به بهانه مذاکره با مسئولین ایرانی، قاسملو را از شورا اخراج کند در همین رابطه باید بگوئیم رجوی خیلی به قاسملو بدهکار بود زیرا قاسملو به فرقه رجوی کمک زیادی در منطقه کردستان نموده بود مخصوصاٌ از سال 60 به بعد با کمک حزب دمکرات و با استفاده از ملاء کردی رجوی نیروهای اش را از ایران به عراق منتقل می کرد اگر کمک قاسملو نبود رجوی نمی توانست مخصوصاً کادرهای با نفوذش را از ایران به سادگی خارج کند اما همین که خر رجوی از پل عبور کرد قاسملو شده آدم بد و با بهانه مذاکره این جریان را هم از دور خارج کرد. اما شورای دست ساز رجوی هر روز که جلوتر می رفت رفته رفته کوچک تر می شد شخصیت های با نفوذ که در بین اعضای شورا چهره های سیاسی برجسته ای بودند از شورا جدا شدند از آقای اعتماد گرفته تا جریانات مارکسیستی و شخصیت های مثل متین دفتری و خانم اش که جریان جبهه خودشان را نمایندگی می کردند از شورا کناره گیری کردند و تتمه این جبهه که در شورا باقی مانده بود تقریباٌ 4 سال پیش آنها هم از شورا استعفاء کردند مثل محمدرضا روحانی و قصیم، ناگفته نماند خیلی از شخصیت های آزاد بدلیل برخوردهای غلط رجوی که بدرستی لقب توتالیتر را به وی دادند نقش مستبدانه وی سبب شده تا در طی سنوات متمادی خیلی از شخصیت ها و جریانات از شورا استعفاء کرده و یا به بهانه های واهی اخراج شدند.
هر کسی که از شورا جدا می شد رجوی مارک وابستگی به نظام یا اطلاعاتی را به آنها می زد در حالی که مذاکره یا نامه نگاری به مسئولین جمهوری اسلامی کاری بسیار نابخشودنی از سوی رجوی برای بقیه اعضای شورای دست سازش بود اما همین که به خودش رسید مرز سرخ پاره کرده و در اولین فرصت نامه ای به منتظری نوشت و از او حمایت کرد در حالی که تا قبل از آن ایام از آقای منتظری همواره بدگوئی می کرد. و در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 رجوی همین که اوضاع را بحرانی دید به آقای رفسنجانی  نامه نگاری کرد و پیام اش در سیمای منافقین پخش شد و همچنین در انتخابات سال 92 باز هم به آقای رفسنجانی پیام داد. رجوی تا قبل از سال 88 پیوسته آقای رفسنجانی را به عنوان قاتل و… معرفی می کرد در بلندگوی تبلیغاتی فرقه همواره از وی بد می گفت اما در سال 88 در پیام رجوی به آقای رفسنجانی شاهد بودیم دیکته اش تغییر کرد و با آب و تاب خاصی" آقای رفسنجانی "خطاب می کرد.دوستان ملاحظه کنید وقتی به خودش رسید مرز سرخ پاره شد یک شبه طرف دعوایش عنوان آقا را گرفت در همین رابطه بعد از فوت آقای رفسنجانی مریم قجر دست ساز دیگر رجوی در هیئت یک زن به میدان آمد و باز هم عین گذشته به بدگوئی از شخصیت آقای رفسنجانی پرداخت تناقض گویی های این جریان برای نیروهای خودشان هم مساله آور شده چه رسد به دنیای بیرون که اساساٌ فاقد اعتبارند. مریم قجر به پیروی از مرادش مسعود بعد از فوت آقای رفسنجانی به میدان آمد و بلافاصله پیام داد و گفت یکی از دو پایه های حکومت ایران با فوت رفسنجانی فرو ریخت و به سرنگونی نزدیک تر شد مریم قجر از روی نرفته باز هم مثل عیال مفقودش تحلیل آبکی کرد که روح هر مرده ای را به خنده وا می دارد.  
محمدرضا گلی    
 

خروج از نسخه موبایل