علیرضا جعفرزاده ازسرعمله های باند رجوی مقاله ی در سایت فاکس نیوز 24 دی ماه 95 منتشر کرده و رسانه های این فرقه آنرا منتشر کرده است.
نام این نوشته " چرا مرگ رفسنجانی به آمریکا یک فرصت ویژهیی برای تغییر سیاستش در مورد ایران می دهد " بوده ومن به نقل وتحلیل گوشه هایی ازآن میپردازم!
او نوشته است:
" علی اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از بنیانگذاران رژیم ایران هفته گذشته در 8ژانویه مرد. او بعنوان رئیس جمهور، رئیس پارلمان، معاون فرمانده نیروهای مسلح، رئیس مجلس خبرنگان، نهادی با 88 عضو روحانی که مسئولیت انتصاب رهبری عالی را دارند و رئیس شورای تشخیص مصلحت، نهادی که برای داوری بر سر منازعات قانونی میان پارلمان و شورای نگهبان می باشد، بود. فصل معینی از رژیم اکنون به پایان رسیده و فصل نامعینی شروع شده است ".
اینکه آقای هاشمی رفنسنجانی دارای چنین سمت ها و مسئولیت هایی بوده وحالا دنیای فانی راترک کرده، چیزی را ثابت نمیکند و سمت های او که در لحظه ی وفات داشته، ریاست مجلس تشخیص مصلحت وعضو خبرگان رهبری بود که با یک فرمان نصب ویک انتخابات میان دوره ای، به شخص یا اشخاص دیگری واگذار میشود، چرا باید بمنزله ی پایان فصل معینی ازرژیم به پایان رسیده تلقی شود وفصل نامعینی شروع شده باشد، سئوالی است که این سرعمله ی رجوی، جواب منطقی بدان نداده ودراصل یاوه گویی نموده است:
از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد وگفت شیرین است!
درادامه ی نوشته ی آقای جعفر زاده چنین آمده است:
"… مرگ رفسنجانی یک لحظه تاریخی را برای دولت آینده آمریکابرای پذیرش سیاستی موثرتر ارائه می دهد که بطور استراتژیک تهدیدات چند وجهی تروریستی و اتمی و سرکوب شهروندان ایران را، مهار کند ".
چرا؟
یعنی رژیم آمریکا اینقدر با آقای هاشمی رودربایستی داشت؟
اگر داشت پس اینهمه اقدامات کودتایی و… دردوران اقتدار این مرحوم را چگونه انجام می داد وتحریم های ظالمانه ازبهر چه بود؟!
فکر نمیکنید که حالتان مساعد نیست اخوی؟!
درادامه:
" هرچند رفسنجانی توسط برخی در غرب بعنوان یک ”پراگماتیست ”یا ”مدره ”درخلال 40سال سابقه اش تصویر می شد، او مسئول سرکوب در داخل، تروریسم درخارج و خواستارتسلیحات اتمی برای رژیم بود…".
آیاشما، رهبران کشورهایی را که عملا دارای سلاح اتمی وآنهم به اندازه ی زیاد میباشند، پراگماتیست میدانید ومدره؟!
اگر جواب مثبت است، آیا میپذیرید که اغلب این همین مدره ها، چرا دست ازاین کارها نمی کشند و بانی وحامی اصلی تروریزم و تجاوز وقتل ها هستند؟!
یک خبر غلط از جعفر زاده:
"… در دوران ریاست جمهوری او ده ها هزارزندانی سیاسی درتابستان 1988قتل عام شدند…".
درتابستان 1367 (1998)، آقای هاشمی رئیس جمهور نبود!!
منظورت از تحریف اینگونه ی تاریخ برای چیست؟!
همچنین:
"… در عزیمت سریع از جستجوی دولت های پیشین برای اسب شاخدار ”مدره نمایی ”در ایران، دولت آینده ترامپ باید تلاش بین المللی برای مهار، ایزوله وفشار بیشتر بر بزرگترین کشور حامی تروریسم درجهان را رهبری کند که با سیاستی اصولی وقاطع نسبت به حکام جنایتکار تهران خواهد بود، درعین این که با مردم ایران و اپوزیسیون سازمانیافته آن که بدنبال یک جمهوری سکولار، دموکراتیک و غیراتمی درایران است، رابطه برقرار کند ".
یعنی شما واقعا باین اعتقاد هستید که سیستم آمریکائی، دولت وشخصیت مدرن به معنای واقعی آن را میپذیرد ومیپذیرفت؟
تعریف من از مدرنیزم، کمک به توسعه ی همه جانبه ی یک کشور است که آمریکا ابدا این نوع مدرنیزم را نمی پسندد ودشمن آنست! وگرنه امر مدرنیزاسیون با فوکل وکراوات صرف محقق نمی شود!
بنظر می رسد که تعریف شما ازمدرنیزم ومعاصر بودن از نوع دومی وصوری آنست؟!
آیا دیدن لباس اتو کشیده ولو با تفکر جبارانه وسلطه گرانه را معادل مدرنیزم میدانید؟!
یعنی میگویید که آمریکا چنین تعریفی از حکومت ایران تا 10 روز پیش داشت- وحالا که به توصیه ی شما نباید داشته باشد، با ایران مدارا میکرد وحالا دیگر نباید بکند؟!
واین مدارا کردن، درقبول رجویه بعنوان متحد خود در سلطه گری برجهان صورت عملی بخود میگیرد؟
رابطه با آمریکا را برای چه میخواهید وبا این درخواست رذیلانه، تکلیف سرود معروف وکلیدی سازمان سابق مجاهدین خلق : " سرکوچه کمینه/ مجاهد پرکینه و…"، چه خواهد شد؟!
میبینید که برای مدت زمان طولانی نمیشود میان دوصندلی نشست ودرعین نشخوار کردن گاه وبیگاه جامعه ی بی طبقه، گدایی ارتباط با آمریکارا هم کرد؟
سیروس غضنفری
عضو جدا شده از سازمان مجاهدین رجوی
ان شاالله مریم نیز سرتوشت مسعود را خواهد داشت . گروهک منافقین دیگر نابود است. شاکله اصلی ان نیز مدتها نابود شده