درحالی که مراجعه ی مردم تهران برای اهدای کمک و خون به آسیب دیدگان واقعه ی دلخراش فرو ریختن ساختمان پلاسکو، حماسه ی دیگری ازهمبستگی ملی ونوع دوستی را نشان داد، مریم رجوی هم خواست ازاین بلبشو استفاده کرده و با فراخوان دادن برای کمک به قربانیان این حادثه، تبلیغی برای خودش کرده باشد!
او درحالی که هزاران نفر ازفرزندان همین مردم را درهمکاری با شوهر مجهول المکان، اسیر کرده وحق استفاده ازابتدائی ترین حقوق انسانی را ازآنها سلب نموده و در پاشاندن خانواده های این به گیرافتادگان نقش اساسی ایفا کرده و…، برای کسانی که دردسترس اونیست، دل میسوزاند وکارش شده شبیه کسی که درکنار هیزم شکن ایستاده و به هنگام وارد آوردن ضربه ی تبر بر هیزم ها، هن وهن میگفته وتوقعاتی از این " هن هن " گفتن داشته است!!
" آورده اند که دونفر پیش قاضی رفته وشاکی میگوید که این آقا دستمزد من از بابت حق شرکت درکار هیزم شکنی را نمیدهد. قاضی شرح ماجرا را از شاکی می پرسد واو جواب میدهد که متشاکی مشغول شکستن هیزم بود و منهم با هرضربه ی تبری که او به هیزم وارد میکرد، هن و هن کرده وبااو همکاری مینمودم! قاضی ازهیزم شکن خواست که پول های اخذ شده ازبابت این هیزم های فروخته شده دربازار را به روی میز او بریزد و هیزم شکن با ترس ونگرانی دربرابر دستورقاضی جرئت مقاومت نشان نداده وپول ها راروی میزقاضی میگذارد. قاضی این پول ها را برداشته وچند بار آنها را ازارتفاع بلند به داخل دستان خود سرازیر میکند وصدای سکه ها را به گوش شاکی میرساند وسپس آنها را به هیزم شکن بر می گرداند وبا اعلام پایان دادرسی، اجازه ی ترک محکمه به هردو را میدهد. شاکی عارض شده ومیگوید که بهره ی زحمت من چه شد که قاضی باهوش جواب میدهد که تو با هن هن کردن صداهایی درآورده ای و منهم با ریختن چند باره ی پول ها برروی دستانم، صدای پول را به گوش تو رساندم و جواب صدا درآوردن آنچنانی تو، صدای پول هایی است که شنیدی وبه حق خود رسیدی"!
منهم که این یادداشت کوتاه را نوشتم، خواستم بگویم که مریم رجوی حرف مفتی زده ومن جوابش را اینگونه داده ونخواستم که عدالت پایمال شده وحقی ازاو ضایع گردد. همین!
سیروس غضنفری
عضو جدا شده از مناسبات رجوی