دیداری با مادر علی نقی و محمد تقی حدادی
این در حالی بود که همگان می دانستند او فردی جدی و بدور از این خزعبلاتی بود که رجوی به وی نسبت داده بود یکی از کسانی که علی نقی را بیشتر از همه می شناخت کسی نبود جز همسرش زهره اخیانی که با چشم بستن به جنایت رجوی در این موضوع در سلسله مراتب فرقه پیشرفت نموده و جز سران فرقه در عراق و فرانسه گردید. جا دارد به این خانم (زهره اخیانی) بگوییم حق السکوت شما در مقابل از دست دادن فرزند برای یک مادر بود که هنوز هم منتظر بازگشت فرزندش و ملاقات او می باشد. چندی بعد برادر علی نقی، محمد تقی که به دلیل حذف فیزیکی برادرش توسط رجوی و اعتراض به این موضوع در مناسبات فرقه در عراق شرکت نمی کرد بعد از مدتی کوتاه سر به نیست شد و اعلام کردند او هم سکته کرده و اینگونه پرونده دو تن از خانواده حدادی توسط رجوی بسته شد. رجوی به هیچ کسی پاسخگو نبود و نیست از این دست موارد در تشکیلات رجوی مانند مهری موسوی، فریده بنائی، محمد تقی عباسیان، آلان محمدی و… بسیار بود.
حال مادر آنها مثل سایر مادران انتظار می کشد تا فرزندانش با وی ارتباط برقرار نمایند و صدایشان را بشنود. البته در دنیای انسانی این حق مسلم وی می باشد ولی در فرهنگ رجوی افراد حق ارتباط ندارند.رجوی بوئی از انسانیت نبرده است.مادر این خانواده می گفت من هم دوست دارم مثل سایر مادران فرزندانم دورم باشند ولی افسوس که حتی نمی دانم چه می کنند و کجا هستند.
در پایان برای سلامتی ایشان دعا کردیم و گفتم امید داریم تا اسرای در فرقه رجوی بزودی آزاد شوند و به زندگی خود و آغوش خانواده هایشان بر گردند.