سرکرده سازمان ضدبشری مجاهدین بعد از آنکه در عملیات مرصاد ضربه مهلکی خورده و تعداد بیشماری از عناصر خود را از دست داد و با فضاحت تمام به عقب برگشت، در یک شوی مسخره که خودساخته بود، تمامی کاسه کوزه های افتضاحات خود را که "تماما اشتباهات برنامه ریزی شخص خود مسعود رجوی خائن بود" بر سر عناصر خود شکست و با این اراجیف آنها را مقصر دانست و بهانه او نیز فکر نمودن افراد به خانواده و زن و بچه بود و این را مهمترین عامل شکست معرفی نمود.
آقای عبدالرحیم نظری یکی از رها یافتگان از سازمان تروریستی و مخرب رجوی میباشد که امروز مهمان دفتر انجمن نجات بود و بعد از مدتها که بدنبال زندگی و خانواده خود بود و امروز برای جویا شدن از حال و احوال دوستان خود به اینجا آمده بود.
با وی که به اتفاق همسرش آمده بود در مورد افکار سران فرقه رجوی در رابطه با خانواده پرسیدم؟ که آهی کشید و گفت که تنها چیزی که در زمان حضورم در اشرف ندیدم احساس و عاطفه به خانواده بود و سران فرقه رجوی دائما خانواده را مزدور و عامل تباهی میدانستند و همیشه نسبت به افرادی که به فکر خانواده بودند معترض بودند و آنها را در نشستهای مختلف خود سوژه قرار میدادند و با این ترفند ذهن افراد را نسبت به خانواده و پدر و مادر و همسر و فرزند سرکوب مینمودند.
وی که کمی صدایش نیز لرزان شده ادامه میدهد که شاید بارها و بارها بزور از من خواسته بودند که نسبت به خانواده ام مطلبی بگویم تا بعدا از آن بر علیه خودم استفاده نمایند و برای اینکه نسبت به خانواده ام مرا بدبین کنند، در چندین نوبت برایم نشستهای مختلف میگذاشتند و حتی فرمانده ام نیز در زمانهای مختلف شبانه روز با من صحبت مینمود تا فکر مرا نسبت به پدر و مادر و همسرم عوض نماید و در این راه خیلی خیلی اذیت شدم و شکنجه های روحی بسیاری دیدم.
او ادامه میدهد که بعد از بازگشتنم به وطن، با کار و تلاش بسیاری که انجام دادم توانستم خودم را با جامعه وفق بدهم و حتی بعد از فوت همسر اولم که باعث و بانی آن نیز همین سرکرده خائن و وطن فروش فرقه رجوی بود که با افکار پلیدش من را با وعده های توخالی از ترکیه ربوده و برای چند سالی در قلعه خود محصور نمود که باعث سکته و مریضی همسرم شده بود که متاسفانه مدتی بعد از بازگشتنم وی نتوانست در برابر بیماری خود مقاومت نماید و فوت نمودند و من هیچ گاه سران فرقه رجوی و بخصوص سرکرده ضدبشری ان را به دلیل گرفتار نمودنم نمی بخشم و هر زمان که شرایط پیش بیاد از آنها در دادگاههای بین المللی شکایت خواهم نمود!
او میگوید که بعد از دست دادن همسرم مدتی افسرده بودم و ناراحتی زیادی تحمل میکردم تا بالاخره با پیشنهاد خانواده که تمام هستی و زندگی من توسط آنها بوجود امده، با همسر دومم ازدواج نمودم و اکنون خدا را شکر در کمال خوشبختی و با تمام تلاش به زندگی خودمون ادامه میدهیم و به آینده ای که زمانی سران فرقه رجوی آن را نابود نموده بودند امیدوارانه تر پیش میرویم و هزاران بار خدا را شاکرم که توانستم خودم را از چنگال این دشمنان خانواده و بشریت به موقع نجات دهم و به زندگی برگردم.
او در مورد تزلزل عناصر فرقه رجوی که امروزها بیشتر و بیشتر شده نیز بطور مختصر میگوید که من در همان زمانی که تیف تشکیل شده و خودم نیز توانستم از ان طریق نجات پیدا کنم اظهار داشتم که این سازمان دیگر پابرجا نخواهد بود و همان موقع که تعداد بیشماری از ان جدا شدند به وضوح میشد دید که عناصر آن به زور و نیرنگ سرانش در آنجا مانده بودند و بسیاری از انها نیز با وعده های توخالی سرگرم شده بودند که بعد از منتقل شدنشان به آلبانی، راهی را که در این بالای سه دهه پیموده بودند را بیهوده دیده و از ان جدا شدند و در اصل این ریزشها از چندین سال قبل شروع شده بود و اکنون به اوج خود رسیده که باز هم میگویم این تار عنکبوتی دیگر جایی ندارد و باید از بین برود و دلیل ان نیز اه مادران و پدرانی میباشد که فرزندان آنها توسط این خائنین گرفتار شده اند و عاقبت این فرقه تروریستی بیشتر از این نخواهد بود و تا حالا هم که بوده همه از سر صدقات حامیان تروریستی پرورشان بوده و گرنه در همان سقوط صدام ملعون میبایست تار و پودشان از هم میپاشید.
از آقای نظری بخاطر حضورشان تشکر نمودم و از انجا که وی و همسرش برای دید و بازدید امده بودند و وقتشان را در اختیارمان قرار داده بودند سپاسگزاری نمودم.
به امید رهایی تمامی زندانیان دربند فرقه مخرب و فاشیستی رجوی