از غیر منطقی بودن این فرمان، میتوان نیآوردن اهالی عربستان، پاکستان و… را که نقش عمده ای در تامین منابع انسانی تروریزم دارند، شاهد مثال آورد.
اما بادقت که بنگریم، این اقدام ترامپ درسطح واندازه ای برابر با قیل وقال هایی نداشت که – هرکسی از ظن خود ویا بنفع خود- براه انداخت!
کسانی ازایران به آمریکا سفر یا مهاجرت میکنند که معمولا جزو اقشار فقیر واکثریت قاطع مردم ایران نبوده ومسئله باید ازاین زاویه هم مورد توجه قرارگیرد.
این کار موقتی ترامپ با مشخصاتی که برای آن برشمردیم،، جزو دردهای اکثریت مردم ایران نیست و 80درصدی های ایران توجهی هم بدان ندارند والبته که ارزش هیاهوی کمتر ازاین داشت!
باند رجوی که هر کف صابونی را دستگیره ای برای صعود ازپله های قدرت تلقی میکند، سینا دشتی را به میدان فرستاده تا مطلبی تحت عنوان " فشارها بر ایرانیان " بنویسد وضمن بهانه قراردادن این موضوع، به تعریف وتمجید از فرقه ی محبوبش بپردازد که ای کاش چنین نمیکرد و مارا وادار نمیکرد که تعفن کشنده ی موجود درداخل این مناسبات ضدانسانی را برای هزارمین بار بیرون بریزیم!
اودرکنار حرف های کم مایه ای که درمورد ممنوعیت ویزای آمریکائی نوشته، به اصل مطلب می پردازد:
"… کدام سازمان و جنبشى در تاریخ ایران براى آزادى و رفاه مردم خود تا این حد و در این زمان طولانى از سلامت جان، رفاه زندگى، تأمین مالى و نفس کشیدن و آرامش در کنار فرزند و خانواده و… گذشته که همگان میدانند که اگر میخواستند، میتوانستند بهترینهایش را داشته باشند "!
کدام آزادی عزیز؟
ازنوع آزادی ای که در کمپ های عراقی رجوی وجود داشت که مایه ی ننگ هرانسانی بشمار می رود؟
رها کردن خانواده ها که کار شما بعنوان تک تک فریب خوردگان رجوی نبود وشما دراصل با نیت موهوم بازگشت عنقریب به وطن، خانواده ی خود را ترک کرده بودید ورجوی که سازمان صرفا عبارت از خود او وامیال مالیخولیایی اش بود، این سرنوشت رقت بار را برای شما رقم زد وشما هیچ اراده ای دراین مورد نداشتید وافتخار ویا ننگ احتمالی آن همگی متوجه این کوتوله ی سیاسی است!!
یک ادعای خنده دار:
جنبشى که از اول استقرار فاجعهبار حکومت آخوندى، به خاطر منافع مردم ایران از شریک شدن در قدرت سر باز زد، زندان و سرکوب و اعدام در مقیاسهای هزاران هزار را پذیرفت، حیثیت سیاسى و تشکیلاتى خود را براى نجات کودکان از میادین مین، به میان گذاشت و وارد محاسبات چرتکهای نفع و ضرر متداول نشد…".
میزان آزادی موجود برای مجاهدین خلق سال های 57-59، براستی که حیرت انگیز بود وما در تاریخ ایران وجود این آزادی باد آورده را- در مقایسه با نقش بسیار ناچیز مجاهدین در انقلاب 1357- برای هیچ حزب وجریان خارج از حکومتی سراغ نداریم و اینگونه بود که امر بر مسعود رجوی مشتبه شد و برای کسب قدرت – آنهم بطور کامل و بلا منازع – خیز برداشت وهدیه ی بزرگ انقلاب را که به راحتی دریافت کرده بود، ازدست داد!
یعنی طمع کرد درهمه وضرر کرد درهمه!!
کسی بشما تعارف حضور درقدرت رانکرده بود که قبول نکنید ودراین باره با بی حیایی خاص رجوی دروغ میگویید!!
شما هرجانی را که فدا کردید، درراه تحلیل های غلط ناشی ازبوالهوسی های مسعود رجوی بود ودراینمورد حساب وکتابی با مردم ندارید!!
ضمنا، چرتکه انداختن کار حرفه ای رجوی بود وآنرا در رابطه با صدام، عربستان، اسرائیل و… انداخت وبیشتر ازآن چه میتوانست بکند، کرد؟!!
سیروس غضنفری
عضو نجات یافته از مناسبات رجوی
تبریز