هفته نامه اکونومیست چاپ لندن، با درج عکسی روی صفحه اول و نوشته جالب توجه روی آن – حضور یک شورشی در کاخ سفید – در حالیکه یک کوکتل مولوتوف روشن آماده پرتاب را در دستان ترامپ نشان میداد،مطلبی را در این باره به چاپ رسانده است.
مریم رجوی برای کنترل اوضاع سازمان مجاهدین پس از اخراج شرمگینانه از عراق تلاش داشته و دارد که با مطرح کردن – دوران جدید – در تاریخچه این سازمان، اعضای سازمان را امیدوار به شرایط احتمالی آینده نگاه دارد و این خیال را به اعضا و هواداران تلقین کند که اوضاع بهتر از این خواهد شد که الان گرفتار آن هستند.
چون بیست و هفت ۲۷ سال گذشته یعنی دقیقا پس از شکست ماجراجویی که در سال ۱۳۶۸ نام فروغ جاویدان به آن دادند سازمان مجاهدین به رهبری آن زمان مسعود رجوی همین تاکتیک – دویدن پشت سرحوادث- را اتخاذ کرده و از هر ابتکار عمل سیاسی و نظامی عاجز بوده است.
حال سوال این است که چگونه میتواند این شرایط برای آنان تغییر کند؟ تغییری که منجر به تحول و دگرگونی درشرایط بسیار بد و غیر قابل تصور برای سازمان مجاهدین بیانجامد؟
قطعا در شرایط حاضر مریم رجوی با سرمایه گذاری روی لابی های طرفدار این سازمان که به تعداد کم ولی تاثیر گذار اطراف ترامپ را گرفته اند، بطور جدی دل خوش کرده است که شاید این بار بتواند از طریق لابی مورد نظر بر روی این نظریه که – جنگ جدیدی – را علیه ایران باید راه اندازی شود، تاثیر گذار باشد و آنرا تقویت کند.
آنچه به نظر من میرسد اینکه ترامپ عمیقا قبل از اینکه یک -عنصر سیاسی- باشد، او یک سرمایه گذار و یک کاسب است و به غریزه دریافته است که کجا بایست سرمایه گذاری کند و این را میتوان در هوش مالی او و نه در هوشیاری سیاسی او جستجو کرد.
بنابراین به فاصله کوتاه حتی چند روز میتواند موضع گیری های متضاد و مخالف هم اتخاذ کند.چرا؟ چون منافع!! در لحظه او را هدایت میکند و نه دیدگاه استراتژیک. او نان را به نرخ روز میخورد نه نرخ بورس!؟.
به همان خاطر است که سر تصمیم گیری برای مهاجران ۷ کشور که نام ایران هم داخل آن گنجانده شد به فاصله کمتر از یک هفته _ به تصمیم فکر نشده- از طرف دو وزیر خارجه قدرتمند قبلی آمریکا یعنی آلبرایت و کاندورا رایس ملقب شد و در ۲ گام پی درپی بخاطر فشار افکار عمومی و مخالفت وکلای حقوقی ۲ دو اصلاحیه خوردو سپس توسط قاضی فدرال شهر سیاتل و دادگاه عالی آمریکا متوقف گردید.
اول اینکه: این فرمان افراد دارای گرین کارت را شامل نمی شود و
دوم اینکه: کسانی که دارای تابعیت دوگانه هستند بویژه در کشورهای اروپایی نیز از این تصمیم مستثنی شدند. و به این ترتیب از عمل کرده خود به نوعی پشیمان کرد.
شخصیت ترامپ از طرف کارشناسانی که وی را پیوسته زیر نظر دارند، شخصیتی غیر قابل ارزیابی و پیچیده شناخته شده است و حال برگردیم به سوال اصلی و اینکه آیا سرمایه گذاری مجاهدین بر روی شخصیتی گرفتار که اصلا سیاسی نیست بلکه کاسبکار سیاسی است و هر لحظه میتواند مواضع متناقض بگیرد و اصلا مشکلی هم در این رابطه ندارد، درست به هدف اصابت میکند؟
– باتوجه شرایط بسیار نابسامان خاورمیانه،
– حضور گروههای گسترده و متفرق تروریستی و حمایت دول عرب از آنان،
– سر در گمی آمریکا و اروپا در این منطقه از جهان،
– قدرت گیری دوباره روسیه در پناه دیپلماسی اکتیو و هوشمندانه پوتین،
– عقب ماندگی کشورهای عربی از قدرت نوظهور ایران در منطقه،
– و دهها دلیل ریز و درشت دیگر،
تنها زمانی رجوی شانس دوباره زنده شدن – سیاسی- دارند که حکومت فعلی در تهران در تمامی زمینه های سیاسی – منطقه ای- نظامی – قدرت موشکی- کنترل اجتماعی – و تسلط مذهبی شکست خورده و مجاهدین در یک فرض محال با حمایت آمریکا و غرب در یک قدمی تهران باشند.
آن موقع اگر مسعود رجوی حضورش را علنی کند، آری شاید دوباره جسد سیاسی او پس از نبش قبر، زنده شده و حیاتی دوباره داشته باشد.بنابراین با حضور پدیده عجیب و غریب به نام ترامپ، نیز نمیتوان به تحرک دوباره مریم رجوی و هم دستانش امید بست.
آلان زمانی فرا رسیده است که مریم رجوی ماکزیمم در جمع ۲۰ نفره در پارلمان اروپا، امید ها و آرزوهایش را یکی یکی بشمرد و یا اینکه سالی یکبار با خرج میلیون ها یورو میتینگ سالیانه در پاریس و با دعوت ورشکستگان باز نشسته خود را کمی آرامش بخشد و از آن فیلم گرفته و هفته ای یکبار آنرا برای خودش پخش کند تا شاید کمی اعصاب اش آرام شود. آن هم باید مواظب باشد گاف های بزرگی چون گاف افشای مرگ رجوی بر سرش آوار نشود.
روزگار و جهان ما اینگونه شده است درسی را که به شیرینی از آموزگار خرد نیاموزی، به تلخی روزگار به تو می آموزد.