این باند ضد بشری ومخوف، در رسانه هایش نوشته است:
”
من البته نمیتوانم بدانم که درمذاکرات فشرده ای که انجام گرفته، چه مسائلی مطرح شده ولی میتوانم حدس بزنم که روسای این کشورهای عربی، از حرف های ترامپ که گفته بود من برای رفاه حال مردم شیخ نشین ها، نخواهم گذاشت که سربازان آمریکائی جانشان را قربانی کنند واین کشورها اگر میخواهند به قدرت نظامی ما متکی شوند، باید که ثلث درآمد نفت خود را بما بدهند!
ضمنا ترامپ گفته بود که من احتیاج امریکابه نفت خلیج فارس را منتفی خواهم کرد وحتی شاید نگذارم که چین از نفت خلیج فارس با امنیتی که آمریکا برای تردد کشتی ها برقرار کرده، این چنین راحت استفاده کرده وبه رشد اقتصادی مدام خود افزوده وآمریکا را پشت سر بگذارد!
آیا اینهمه تهدید و…، کافی نیست که کشورهای دعوت کننده ی ایران،این دعوت را ازسر نگران بودن برای آینده ی مبهمی که ترامپ برای آنها تصویر کرده، بعمل آورده باشند؟!
درست است که میدانیم مواضع ترامپ با چالش بزرگی ازطرف نئوکان ها مواجه شده ومعلوم نیست درعمل چقدر اجرا میشود، ولی هرچقدر هم که اجرا شود، باز دل نگرانی عمده ای برای این شیوخ بوجود میآورد و سبب میگردد که با ایران رایزنی نمایند وگرنه آنها قدرتی نیستند که بخواهند رئیس جمهور ایران را احضار کرده و دستورالعمل های دلخواهشان را به ایشان بدهد!
نهایت اینکه آنها پیشنهاد میکنند که ایران بگذارد که دولت سوریه که ماهیت کاملا متفاوتی باتمامی اینها دارد، کنار رفته ودولت ودولت های مشابه خودشان درآنجا مستقر گردد وآنها هم درعوض، امتیازات مهمی به ایران بدهند. همین!
درادامه:
"… از نظر این رسانه حکومتی ”هنر دیپلماسی“ در این است که نظام حد خودش را بشناسد و پاپیچ سیاستهای جهانی نشود زیرا ”تاریخ ایران مملو از گرفتاریهایی است که حاصل عدم درک موقعیت و قابلیت خویش و جهان است “.
این اظهار نظر کاملا منطقی است وایران مسلما که کارهایی خارج ازتوان خود نباید بکند وشما رجویست ها که مدام لقمه های بزرگ بر میدارید، مسلم است که معنی این گفتمان های دیپلماتیک را درنیابید!
همچنین:
"…با این مقدمه چینی و نقد بیتدبیریهای گذشته نظام است که نویسنده توصیه میکند ”در امر کشورداری و در روابط بینالملل نمیتوان بدون محاسبه دقیق حرکت نمود. همانقدر که توهم خود کوچک بینی، بیماری است، توهم خودبزرگبینی نیز بیماری است…“.
این توصیه هم جزو توصیه هایی است که شنونده ی عاقل آنرا با جان ودل قبول میکند، کاری که رجویه به لحاظ هویت متحجرانه ی خود، قادر به درک وهضم آن نیست ودرطول زندگی خفت بارش هرگز آنرا تجربه نکرده است!!!
وهمانطور:
"…واضح است که تحتتاثیر چرخش باد تعادل قوای جهانی و منطقهای علیه نظام ولایت است که این رسانههای حکومتی برای نظام چنین نسخه پیچیهای ”اعتدالی“ و ”تعامل گرایانه“ میکنند "!
سخن از اعتدال وتعامل، همواره قابل تمجید است اما تعادل قوای جهانی بصورتی نیست که فرقه ی رجوی تصور میکند!
واقعیت آنست که در طول 40 سال گذشته، تعادل قوای جهانی هرگز به این صورت بنفع ایران نبوده است.
ونیز:
"… نتیجه جبری اتخاذ چنین سیاستی در رابطه با کشورهای منطقه این است که میبایست رژیم از یکی از اهرم های اصلی حفظ نظامش یعنی صدور ارتجاع و تروریسم صرفنظر کند و در داخل مرز های ایران واپس بتمرگد… ".
ایران برای توسعه ی همه جانبه ی خود – که گریزی از آن نیست – بیش از هرچیز به صلح و آرامش نیاز دارد و این سیاست های اعمال شده درمورد همسایگان، درراستای تحقق این مهم است.
خود ترامپ هم بعنوان کسی که ماهیتا نمیتواند دوست مردم ایران باشد، اقدامات ایران درخارج ازکشور را مبارزه با داعش وتروریزم ارزیابی کرده وشما بعنوان نوکر، این حق را دارید که حرف ارباب را نپذیرید!!
اما ایران آنچه را که در سوریه انجام میدهد، برای برقراری صلح درمنطقه بوده و در اصل، درخدمت هدف اصلی خود- توسعه ی همه جانبه – بوده واز مشروعیت تام وتمامی برخوردار است که صد البته به مذاق رجویست ها خوش نمیآید!
نوید