بنام خدای مهربان
سلام خیراله جان
خیراله خواهرت خیلی دلتنگ شده تا تورا یکبار دیگر ملاقات کند.
این دوری تو مرا خیلی نگران کرده است. آن موقع که درعراق بودی برای ملاقات آمدم ولی بما ملاقات ندادند.
با چشم گریان به ملکان برگشتم وشنیدم به کشور آلبانی رفتی.
خواهرت قربانت شود، فکر کردم اگر آلبانی بروی به ما حداقل زنگ میزنی ولی نمی دانم چرا زنگ نمی زنی؟ آیا آنجا هم در زندان هستی. آخر به زندانی ملاقات و تلفن نمی دهند.
برادرت سیف اله و بچه ها میگویند او زندانی شده و به همین خاطر تلفن ندارد.
دوستان قدیمی ات سلام دارند و بچه ها و من و برادرت هم سلام می رسانند.
امیدوارم برای عید به من زنگ بزنی.
قربانت
خواهرت
راضیه محمد علییار ملکی