درجریان برگزاری کنفرانس مونیخ، تظاهرات بزرگی از طرف مردم وخلق آلمان برعلیه جنگ برپا شد که رسانه های نخود هرآش رجوی، این تظاهرات را ندیده وچون ندیده بازتابش هم نداده وگرنه سیمای آزادی رجویه، بخاطر شکستن سد سانسور است که این بساط را فراهم کرده والا مرض نداشتند وبیکار هم که نبودند که اقلا کلاس های مغزشوئی همواره درخدمت شان است!
این فرقه ی ضد بشری، برای اینکه هواداران خود را درخواب غفلت نگه دارد، بجای طرح اصل مسئله مطلبی با عنوان " تشکیل “ناتو عربی” علیه ایران؛ پاسخ ترامپ به چالشهای خاورمیانه " دررسانه هایش آورده که درآن میخوانیم:
" امنیت جهان پس از برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ بهبود نیافت. بلکه اظهارات مسئولان سیاست خارجی و نظامی برخی از کشورها، بیشتر به نگرانیها دامن زد. از آن جمله بود، سخنرانیها پیرامون بحرانهای خاورمیانه. از اظهارات مایک پنس، معاون دونالد ترامپ، شروع کنیم. او جمهوری اسلامی ایران را اصلیترین حامی تروریسم در جهان خواند. اظهارات او در همان کنفرانس توسط عادل الجبیر، وزیر امورخارجه عربستان سعودی کلمه به کلمه تکرار شد. و آویگدور لیبرمان، وزیر دفاع اسرائیل نیز هدف ایران را تضعیف موقعیت عربستان سعودی در منطقه و دامن زدن به تنش در خاورمیانه اعلام کرد. مولود چاووشاوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه هم آشکارا دخالتهای ایران در منطقه را محکوم کرد و برای همکاری با دولت اسرائیل چراغ سبز نشان داد ".
شما چه نوع امنیتی را میخواستید که کنفرانس امنیتی مونیخ آنرا برآورده نساخت؟، توقع تان ازاین نشست چه بود؟! که مثلا رجوی را ازقبر یا سوراخ موش بیرون آورده ودریکی ازقصرهای شاهانه ی تهران برصدر نشینند تا قدر بیند؟!
واقعیت این است که امنیت مورد دلخواه شما واربابان تان، آرام آرام میرود که تحقق نپذیرد وشما هنوز درخوابید که نمیتوانید بدانید که کشتی را سیاستی دیگر آمده است واین چرخ فلک کج مدار، مسیری دیگر را درحال برگزیدن است که اجازه ی تشکیل ناتوی عربی را برعلیه کشور ما نمیدهد!
برای کوتاه تر شدن صحبت ودررد جواب این مدعیان دروغین، نوشته ی زیر دریافت شده از طریق ایمیل را- که ازنشریه ایست خارج از قلمرو فرمانروایی رسانه های صهیونیست زده ی مسلط برجهان – ، چاره ساز تر دیدم:
" نشریه یونگه ولت آلمان طور دیگری فکر میکند وطی مقاله ای نوشته است: رویاهای برباد رفته در مونیخ به نمایش در آمد! صلح بجای ناتو جنگ نه!
تظاهرات ضد جنگ در مونیخ، همزمان با کنفرانس امنیت در آن شهر
در کنفرانس امنیتی مونیخ، یکی از مهمترین پیشنهاد ها از سوی لاوروف وزیر خارجه روسیه مطرح شد. در حالی که هیئت نمایندگی امریکا خود را بشدت خواستار ناتو نشان می داد و نمایندگان آلمان میخواستند نشان دهند که با دستگاه دولتی امریکا در یک سطح قرار دارند، لاوروف با اشاره تلویحی به اتحادیه غرب گفت: هنوز هم نوعی از «باشگاه نخبگان بر کشورهای جهان» حکومت می کند. » باشگاه نخبگان» همان قدرتهای ترانس اتلانتیک هستند، یعنی امریکای ابر قدرت و اتحادیه اروپا، که تحت رهبری آلمان در تلاشی مداوم برای ارتقاء مرتبه خود میکوشند تا بر سیاست جهانی تسلط یابند. لاوروف روزشنبه هشدار داد که » این شیوه در دراز مدت کارآمد نیست». بعید نیست که حق با لاوروف باشد.
اگر هوشیارانه بنگریم، طی سالهای گذشته روشن شده است که پایه های قدرت غرب فرسوده شده اند، پایه های تسلط ترک برداشته است. این فرسایش از پایه های اقتصادی آغاز می گردد: سهم اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا در تولید ناخالص ملی در طی فقط یک دهه از 40 درصد به 32 در صد تنزل یافته است. قدرت عظیم نظامی ناتو حاصلی نداشته است جز ویرانی: از لیبی گرفته تا افغانستان هیچ یک از جنگ هائی را که کشورهای عضو ناتو، دست کم آن را به راه انداخته اند، نتوانسته اند به پیروزی برسانند. بلکه برعکس بجای دستیابی به پیروزی، باید صدماتی را تحمل کنند. از پایان سال 2016 هدایت مذاکرات در باره جنگ سوریه دیگر در دست نیروهای ترانس اتلانتیک نیست بلکه روسیه آن را هدایت می کند- با شرکت دادن ایران و ترکیه در آن. در لیبی دولت مورد حمایت غرب در آستانه سقوط است، در حالی که همپیمان های روسیه نیرومند می شوند. در نقاط گوناگون جهان از اروپای شرقی گرفته تا افغانستان قدرت ها جا بجا می شوند اما نه بسود غرب.
حال چه باید کرد؟ لاوروف می گوید باید توازن قدرت نوینی پدید آورد، نظامی که لاوروف آن را در کنفرانس امنیت مونیخ «نظام جهانی پسا غربی» نامید. یعنی نظامی که دوباره به تقویت حقوق بین المللی سنتی بپردازد که در آن استقلال کشورها تضمین شده باشد، دست کم بیش از آنچه تا کنون بوده است. این یک پیشنهاد است. پیشنهادهای دیگر چگونه اند؟
«سال2017 سالی است که ما باید لگد محکمی به ماتحت روسیه بکوبیم » این نوید سناتور امریکائی » لیندسی گراهام» در مونیخ بود، در حالی که خانم «دالیا گریباوسکاتی» رئیس جمهور لیتونی از ناتو می خواهد که نیروی های بیشتری به کشورهای بالتیک بفرستد. و تازه مدعی بود که تصمیمات متخذه از سوی کنفرانس سران کشورها ناتو در ورشو در ژوئیه 2016 مبنی بر اعزام نیروی بیشتربه آنجا که هم اکنون در حال اجراست کافی نیست. دولت آلمان نیز تا زمانی که مسکو هژمونی غرب را داوطالبنه نپذیرد، سرتسلیم فرونیاورد، داوطلبانه اوکرائین شرقی را تسلیم نکند و از کریمه خارج نشود حاضر به نرم کردن برخورد خود با روسیه نخواهد شد. بنا بر این پیشنهاد متقابل نه تنها ایجاد توازن قوای تازه نیست بلکه تلاش برای زیرفشار قرار دادن رقیب است حتی اگر خطر جنگ در بر داشته باشد، این آن پیشنهاد متقابلی است که برلین هم آن را تایید می کند. اما پرسش این است که آیا آن تسلطی که پایه ها
وحید تبریزی