به نزد آقای جلیل ایمن طبری رفتیم که هر وقت با دفتر انجمن نجات مازندران تماس می گیرد و خبرها را دنبال می کند عنوان می نماید از وضعیت برادرش چه خبر؟ آیا او زنده است؟ رجوی ملعون چه بر سر برادرم آورده که نمی تواند با ما تماس بگیرد؟
آقای ایمن طبری چندین مرحله به دیدار ملاقات برادرش جلال به کمپ سابق اشرف رفت ولی هر بار با توهین مسئولین زن (فرقه تروریستی رجوی) در آنجا مواجه و مجبور می شد بدون دیدن برادرش به شهرستان بابل برگردد و باز هم به مادرش بگوید که مزدوران رجوی تروریست اجازه ملاقات به او ندادند.
آقای جلیل ایمن طبری که دل پری از مسئولین زن تشکیلات رجوی داشته است عنوان کرد وقتی برای اولین بار مراجعه نمودم به من گفتند که من مزدور اطلاعات هستم و اینکه چرا با انجمن نجات به اشرف آمدم و توهین های دیگر. وقتی به مسئول زن آنجا که آملی بوده و اکنون معدوم و به سزای اعمالش رسیده است به او گفتم که چرا وقتی خانواده شما آمده به آنها توهین نکردید و به داخل قرارگاه بردید آیا آنها مزدور نیستند؟ آن زن معدوم خیلی برآشفت و به من توهین نمود که بعد از چند سال شنیدم وی معدوم شد و خاطره برخورد زشت او همیشه در ذهنم باقی ماند.
آقای ایمن طبری که وقتی حرف می زند شنونده راضی نیست حرفهایش تمام شود از بس مهربان و با وقار و فرد زحمتکشی می باشد ولی متاسفانه برخوردهای زشت مسئولین فرقه تروریستی رجوی و بعد از آن هم زدن سنگ از طرف افراد فرقه رجوی برایش کاملاً مسجل شد که برادرش در چه جنهمی گرفتار شده و چگونه زندگی خود را به باد داده است.
آقای ایمن طبری که همیشه دل به دیدار برادرش دارد از نفرات انجمن خواست که اگر اروپا هم باشد وی حاضر است برای رهایی برادرش سید جلال به آنجا برود چون با چند برخورد بد از فرقه تروریستی رجوی برایش کاملاً روشن شد که رهبران آن به دنبال منافع خودشان می باشد تا به زندگی نکبت بار خود ادامه دهند و اصلاً به فکر نفرات خود نیستند.
هر چند دلمان می خواست بیشتر به حرفهای آقای ایمن طبری گوش فرا دهیم ولی زمان خیلی به سرعت می گذشت و باید به دیگر دوستان هم سر می زدیم و این قول را به او دادیم که در ملاقات های بعدی خبر خوبی برایش داشته باشیم.
هادی شبانی