سلام به برادرعزیزم رضا حسن زاده که در کشور آلبانی در اسارت رجوی است
تا این که از طریق سایت های اینترنتی متوجه شدیم که شما از عراق به آلبانی رفتید که من و کل خانواده خیلی خوشحال شدیم و خدارو شکر کردیم که شما درصحت و سلامت در آلبانی هستید…
رضا جان برادر عزیزتر از جانم الان که این نامه را مینویسم مامان خیلی بی تابی میکند که چرا برادرت رضا زنگ نمیزند. مگر من مادرش نیستم. تا کی چشم انتظار رضا باشم. تا کی دست به دعا… دلم میخواهد یکبار دیگر رضا را در آغوش بگیرم و قربون صدقه اش بروم.
رضاجان مامان خیلی مریض است و آنقدر از فراق دوریت گریه کرده که یک چشمش را از دست داده و همیشه بی تاب تو است و مدام گریه میکند…
برادرجان. الان که در کشور آلبانی هستی به مامان که چشم به راه تلفن شما می باشد لطفا تماس بگیرید تا که مادر و همه ما صدایت را بشنویم.
چرا به فکر افراد خانواده ات نیستی؟ دستکم به فکر مامان باش.. که میدانی چقدر زحمت برایت کشیده است. این درخواست عجیب و قریبی نیست که نتوانی انجام بدهی. یعنی رجویها همین یک تماس با خانواده را هم ازشما آنهم در کشور آلبانی سلب کرده اند!؟
و اینرا هم بگویم که این نامه راکه دارم برای تو مینویسم در خانه پدریمان هستیم.
رضا جان مقداری دور و برت را نگاه کن… بچه های گیلان که با تو در اشرف، لیبرتی یا آلبانی بودند شمار زیادی آمدند و در ایران زندگی میکنند و در کنار خانواده هایشان شاد و خوشحال هستند.
رضا جان. کل خانواده میگویند ما دوست داریم صدای رضا را بشنویم. بچه هایمان دوست دارند عمویشان را ببینند. دوری و انتظار و حبس و اسارت در زندان رجوی بس است.
رضاجان برگرد برادر. ما منتظرت هستیم که زنگ بزنی و به آغوش گرم خانواده ات برگردی.
راستی رضا یک عکس برایت فرستادم ببین. من و حسن و مامان هستیم همراه پسر کوچولوی حسن… دختر بزرگ حسن ازدواج کرده برای مراسم عروسیش بیا و خوشحالمون کن.
رضا زنگ بزن. برادر جان زنگ بزن تا مادر چشم براه از دنیا نرفته. بعد آنوقت پیشمانی دیگرسودی ندارد.
این هم شماره تلفن تماس برادرانت
جعفر(محرم)حسن زاده: ۰۹۱۱۸۳۷۳۷۵۴
حسن حسن زاده:۰۹۱۱۳۳۰۸۷۱۲