هشت مارس (روز جهانی زن) همچون اول ماه مه (روز جهانی کارگر) ریشه در مبارزات کارگران امریکا دارد. اگر مبارزه دلیرانه کارگران شیکاگو سنگ بنای اول ماه مه را پایه گذاشت، این مبارزه زنان کارگر صنایع نساجی نیویورک در هشت مارس ۱٨۵۷ بود… از آن تاریخ به بعد و مخصوصا بعداز کنگره ی1910 زنان آزادیخواه بوده که همه ساله در بسیاری از کشورها، زنان برای دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی مبارزه کرده و میکنند…
در سوء استفاده ی کامل ازاین مناسبت (روز جهانی زن)، مریم رجوی که بعنوان یکی ازدو عنصر اصلی پایمال کننده ی بنیان خانواده ها درتشکیلات مخوف وفرقه ای رجوی – که دراصل برای جلوگیری از آزادی اسرای رجوی وازجمله زنان حاضر در آن – به آلبانی رفته، تلاش بیهوده ای برای رفع اتهام ازخود وشوهر گم وگور شده اش، جلسه ای تشکیل داده وسعی درتحمیق بیشتر هرچه بیشتر آنها نموده است.
سئوال ما- بعنوان تعدادی ازمادرانی که دختران وخواهرانشان دراین مناسبت برده دارانه اسیرند، این است که علت وجودی روز جهانی زن – به ترتیبی که درابتدا توضیح دادیم – چه سنخیتی با عملکرد زن ستیزانه ی این خانم دارد؟!
مگر او درهمکاری با مسعود رجوی، فرزندان وشوهران این زنان را ازدست آنها نگرفته و اساسی ترین حقوق آنها را پایمال ننموده است؟!
پس این بازی مکارانه برای چیست وچرا نباید باو گفته شود که اگر روزجهانی زن برایتان قدر و اعتباری دارد، چرا این حقوق را برای زنان تحت رهبری خود مراعات نکرده و ثابت نمی کنید که صداقتی در اعمال وحرف هایتان هست؟!
مریم رجوی در توجیه کنار گذاشته شدن مردانی در سطح رجوی، ادعا دارد که با این کار هم زنان را به آزادی کامل رسانده و هم مردان را – که به پیچ و مهره های بی اراده ای تبدیل کرده و تا حد ممکن تحقیرشان کرده تا دچار چنان بی شخصیتی شوند که نتوانند به رجوی بگویند که بالای چشم ات ابروست – به کمال اعتلای انسانی رسانده وبرادرترشان کرده است!!
اما واقعیت عبارت ازاین است که برکناری مردان و گماشتن زنان بجای آنها، درذات خود یک کودتای تشکیلاتی تمام عیار بوده که توسط این زوج درسازمان مجاهدین سابق روی داده وهیچ شک وشبهه ای دراین نیست!
جریان از این قرار است که رجوی قدرت طلب، برای درهم شکستن اراده ی هرکسی که ممکن بود زمانی علیه دیکتاتوری ها و وطن فروشی هایش قد علم کند، به زنان دربند تشکیلات که امکان فرار وشورش آنها کمتر از مردان بود، این موقعیت کذائی را داد تا در امر جاسوسی برعلیه اعضای قدیمی سازمان بکارشان گیرد و درتثبیت قدرت بلا منازع خود گام های جدی و تشکیلات شکن اساسی بردارد!
این کار، افتخاری برای این زوج ماجراجو و روان پریش بحساب نمیآید وعوایدش صرفا نصیب خودشان شده و زنان یکشبه تبدیل به شورای رهبری شده درته وجدان خود میدانند که مورد بازیچه ی یک خواست شیطانی قرار گرفته اند و افتخاری براین وضع نیست!
درهر صورت، ما این تشبثات عوامفریبانه ی مریم رجوی را محکوم کرده و او را دروغگو بحساب می آوریم!
اگر او صداقتی در مورد گرامی شمردن حقوق زنان داشت، تلفن های کمپ آلبانی را بر روی ما نمی بست و متقابلا به عزیزان ما هم اجازه میداد تا لااقل درحد یک زندانی جمهوری اسلامی، تماس های هفتگی با ما داشته باشد!
سرکار خانمی که حقوق ما زنان را – بعنوان مادران وخواهران اعضای تشکیلاتش – اینگونه پایمال میکند، نمیتواند طرفدار حقوق دیگر زنان باشد!
درخاتمه نهایت اعتراض خود را به مسئولین دولت آلبانی وکمیساریای عالی پناهندگان اعلام کرده وآنها را به رعایت اجرای قوانین وتعهداتی که دارند، فرا میخوانیم!
زمانی که مریم رجوی با آن پرونده ی سیاهش دردشمنی با این فرزندان ما، میتواند هفته ها پیش قربانیان خود کنگر بخورد ولنگر بیاندازد – وبدتر- با کمال آزادی کلاس های تفتیش عقاید ومغز شوئی برعلیه این فرزندان ما تشکیل دهد، چگونه ترتیبات تماس وملاقات برای ما فراهم نمیشود؟!
گروهی از مادران و خواهران ساکنین کمپ تیرانای آلبانی