او میگوید:
"… از سرفصل 30خرداد به این طرف، نمایشهای انتخابات، اعتباری بهعنوان یک انتخابات ندارند. چرا؟ بهخاطر اینکه از اساس با حذف هر مخالفی با نظام ولایتفقیه برپا شده است؛ یعنی هیچ اپوزیسیونی در آنجا ندارد. هر کس که کاندید میشود، بایستی کتباً و رسماً التزام عملی و اعتقاد قلبی به ولیفقیه بدهد؛ یعنی به نقض اصل حاکمیت مردم".
اصل ولایت فقیه یکی ازاصول قانون اساسی کشور است ومسلما به کسی که میگوید آنرا قبول ندارد، اجازه نمی دهند که اعلام کاندیداتوری کند. همانطورکه در آمریکا به یک فرد معتقد به برچیدن نظام سلطه وتابعیت آمریکا چنین اجازه ای نمی دهند با این فرق که درایران اقلا نیمه اپوزیسیونی غیر برانداز وجود دارد و نمایندگان آنها در انتخابات شرکت میکنند!
دیگر اینکه شما که یک حرف خارج ازنظر رجوی را عین کفر میدانید وبا انتخابات میانه ای ندارید مطلقا! چگونه میتوانید درخارج از حوزه ی صلاحیت خود اظهار نظر کرده ودر مورد مقوله ای که هیچ آشنائی با آن ندارید، اظهار فضل نمایید؟؟!!
درادامه:
" اصل انتخابات برای این بنا میشود که مردم بیایند رأی بدهند. اما در این انتخابات هر کس که شرکت میکند، باید اول امضاء بدهد که هم به ولایتفقیه معتقد است و هم ملتزم است به ناقض حاکمیت مردم. پس این هیچ اعتباری پیدا نمیکند. باز بیاعتبار است، بهخاطر تقلبات و دست کاریهایی که در آن میشود. این حرفها را، هم شرکت کنندگان در انتخابات و هم خود رژیم بارها گفتهاند".
اگر این لالایی را بلدید، چرا خودتان نمی خوابید؟ پس چراخودتان انتخابات برگزار نمی کنید؟!
این وضع در تشکیلات شما چطوراست؟
آیا روزانه چندین بار اعضای نگون بخت سازمان را جمع نمیکنید تا با گفتن " حاضر، حاضر" برای رجوی بیعت بگیرید؟ کاری که فاسد ترین ومستبد ترین حکومت ها هم نمی کنند؟!
از حرف خود شما نتیجه نباید گرفت که به همان اصل انتخاباتی که آنرا تعریف کرده اید، اصلا عمل نمی شود در سازمان شما؟
آیا شما براستی هم نمیدانید که قدرت رجوی درتشکیلات شما با هیچ قانون و قراری محدود نشده درحالی که اختیارات ولی فقیه تعریف قانونی شده و وهرچه که هم زیاد باشد، برابرقانون اساسی محدود است؟!
درادامه:
"… تضاد اصلی بین تمامیت رژیم با جامعه و اپوزیسیون و آلترناتیو واقعیاش است؛ از یک طرف با جامعه و مردم ایران و از طرف دیگر با جامعه بینالمللی و منطقه. در این صورت مسأله واقعی، دیگر بحث در درون رژیم نیست؛ بحث، بحران و مشکلی است که این رژیم در جریان این انتخابات با بیرون رژیم دارد؛ چه در ایران با آلترناتیو انقلابی، مردم و جامعه ایران ـ که رژیم از آنها میترسد که نکند از این شکافها بزنند بیرون و اوضاع را به ضرر کل رژیم به هم بزنند ـ و چه با منطقه و جهان ".
وازهمان رو بود که رهبرتشکیلات شما بدون درک مفهوم واقعی تضاد وفرق نگذاشتن به اصلی، اساسی وفرعی آن، سازمان مجاهدین را باین روز انداخت که البته جنون قدرت موجود در مسعود رجوی، مزید برعلت شد!
شما عددی دراین کشور بشمار نمی روید واگر ما حرفی درباره ی تان میزنیم، بدین خاطر است که میخواهیم این عقیده وایدئولوژی ضد بشری شما را در نطفه خفه کنیم وگرنه تضاد بین اپوزیسیونی مثل شما وجمهوری اسلامی را دردرجه ی هزارم تضاد های موجود ایران هم قرار نمی دهیم!
دیگر اینکه شما جهان را در قدرت های امپریالیستی وگاو های شیرده منطقه ای آنها میبینید و تحلیل هایتان براین مبنای پوچ قرار دارد.
شما بخواهید یا نخواهید، مجبورید که چند قطبی شدن جهان را پذیرفته و امپریالیزم وارتجاع را وکیل جهان قرار ندهید.
آخه خودتان میگویید که " تغییر دوران " شده و تغییر دوران همان است که من اشاره کردم ونه چرندیات تاریخ گذشته ی شما درمورد تغییر دوران!
و:
باقی این غزل را ای مطرب خموش
زینسان همی شمار که زینسانم آرزوست.
نوید