سال جدید در راه است و آدمهائی که بی روح و منتظر تغییر و تحولی هستند انتظار و حال و هوای عید را ندارند وچیزی که به عنوان سئوال در ذهنشان هست اینکه تا کی باید سر گردان باشند و خبر تازه ای دریافت کنند. با فرا رسیدن سال جدید برای افراد گرفتار، بیشتر ماتم و یاس ایجاد می شود چرا که رجوی جوانه امیدی برای کسی نگذاشته تا زنده بماند! اعضای فرقه رجوی امیدوار نیستند.
اعضاء خودشان را برای یکسری حرف های پوشالی و شادی های کاذب و ظاهر فریب آماده می کردند چرا که اهرمهای فشار رجوی اینطور می خواستند که به طور شکلک وار موارد اجراء گردد. تعداد زیادی بودند که اصلا سال جدید برایشان موضوعیتی نداشت. در ابتدای هر سال باز باید چندین ساعت را منتظر آقا مسعود می ماندند! او می آمد و تحلیل های خودش و آینده سازمان را که شامل حرفهای تکراری و وعده های پوشالی بود تکرار می نمود اما الان قضیه متفاوت است مسعود سالیان طولانی است که زندگی مخفی برگزیده و از حضور در جمع اجتناب می کند و افراد باید منتظر دو خط دستنویس وی بوده و الان هم افراد اسیر در فرقه رجوی لحظات متناقضی را دارند تکلیف آنها چیست نگرانی از بابت این است که نمی دانند فردا چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. تعدادی باید به خاطر دلخوشی عوامل رجوی هر سازی را که سرکردگان فرقه می زنند خودشان را با آن همراه نمایند.
رجوی تمام شکست ها را به عنوان پیروزی برای خود قلمداد و تمام خراب کاریها را به سایر اعضای فرقه نسبت می دهد. سناریوهای تکراری و خسته کننده! امسال را دیگر چگونه می خواهید تحلیل کنید؟ کدام شکست را پیروزی اعلام کنید و چگونه افق تیره و تار تشکیلات را با وعده و تعیین زمان توجیه می نمائید؟ باز می خواهید کدام افق را نشان دهی در حالی که خودت خوب واقعیات را می دانید با این حال می توانی کشته های لیبرتی و آلبانی را فدائیان و راه باز کنان مرحله فوق اعلام کنید…
امید همه ما بر این است که سال جدید سال پایان درد و رنج و اسارت تمام افراد در بند و گرفتار رجوی باشد کما اینکه تحولات و سیر حوادث به نفع رجوی نیست و نمی تواند هر طور که می خواهد از آن بهره ببرد و به امید خدا کارنامه ظالمانه رجوی در سال جدید هم بسته شود.