سوال اساسی از رجوی و فرقه اش این است چرا فکر می کنید در ایران جایگاه و مشروعیتی دارید؟ مگر شما به لحاظ سیاسی و فیزیکی و حتی مبارزاتی در حال حاضر عددی به حساب می آئید؟ چرا خودتان را وزنه ای فکر می کنید. چرا باید سایرین روی شما حساب باز کنند؟ بطور واقعی در چه نقطه ای قرار دارید؟ شرح حال خود را بگوئید.در این سالیان چقدر از مواضع و شعارهای خود فاصله گرفته اید.مهم تر اینکه سئوالی که تک تک اعضا می توانند از خود و از سران این فرقه بپرسند اینست که رجوی کجاست؟! چرا در بین اینهمه شعار سرنگونی رجوی مفقود می شود؟ چی شد آن شعارهای فدای حداکثر رجوی! چرا نباید درحال حاضر کنار نفرات خود باشد؟ چرا به تمام اشتباهات خود اعتراف نمی کنید.آری رجوی جان ناچیزش برایش بیشتر ارزش دارد.
رجوی همیشه با دادن ارقام غلط به نیروها از اینکه در ایران پایگاه مردمی دارند و مورد حمایت می باشند می گوید اما رجوی بعد از فاز سیاسی و فاز نظامی سال 60 و فرار از ایران و رفتن به فرانسه و متعهد شدن با صدام دیگر از صفحه ذهن ملت ایران حذف گردید و از اون پس با خیانت هایی که انجام داد هر روز بر تنفر مردم نسبت به او افزوده شد و از همان سال دیگر پرونده رجوی بسته شد.اتفاقا اشتباهات رجوی هم از همان سالها آغاز شد و نیروها را به سراشیبی سوق داد و نتیجه آن بی عملی و بی فکری همین شد که امروز در ایران به عنوان یک فرقه تروریستی از آنان نام برده می شود.این را رجوی هم خوب فهمید که با خشونت چیزی عوض نخواهد شد امروز با وجود شعارهای فرقه ای رجوی در داخل کشور همه او و یارانش را مزدور بر می شمرند.