س- با تبریک آغاز سال نو، ازاینکه دوباره حاضر شدی که وقت ات را صرف جواب دادن به سئوال های ما بکنی، سپاسگزاریم.
ج- با عرض تبریک متقابل،این وظیفه ی من است که تجربیات خود را با هموطنان خود به اشتراک گذاشته تا درحد خود نگذارم سرنوشتی مانند امثال من ومخصوصا اسرای هنوز درزنجیر رجوی نداشته باشند.
ج- اطلاع دارید که درسالیان گذشته، تمامی تلاش های سازمان بر ادامه ی حضور درعراق بود وحتی زمانی که ازاشرف به لیبرتی نقل مکان کرد، تصور سردرآوردن خود ازآلبانی را نمیکرد ونمیدانست که فشار خانواده ها وسایر عوامل، چنین سرنوشت ناخواسته ای را برای او رقم خواهد زد.
شعار محوری سازمان ” انقلاب نوین ایران توسط ارتش آزادیبخش ” بود و آنهم درداخل ظرفی بنام عراق تعریف شده بود.
درهمان دوران بود که مسعود رجوی شعار داد: ” اگر کوه ها بجنبند، اشرف نمی جنبد ” که چگونگی این پیش بینی داهیانه؟؟!! را درعمل شاهد بودیم.
، حضور خانواده ها در درب اشرف وسپس لیبرتی، غیر عملی بودن این شعار را بزودی نشان داد وسران فرقه که درلاک دفاعی رفته بودند، صرفا به خریدن زمان پرداختند تا شاید دری به تخته بخورد وفرجی حاصل گردد!!
رجوی با پذیرفتن خلع سلاح توسط نیروهای آمریکائی، عملا ارتش آزادی بخش خود را ازدست داده بود وطرح مکرر نام آن چیزی جز تعارف وانهم درراستای مصرف درون تشکیلاتی نداشت!
اما رجوی بیدی نبود که ازاین بادها بلرزد وبا کمال وقاحت مطرح کرد که آمریکائی ها سرفرصت لازم سلاح هایی بغایت پیشرفته بما تحویل خواهد داد!
واقعه ی انتقال به لیبرتی نشان داد که خبری ازاین سلاح ها وحمایت ها نیست و رهبران این باند برای جلوگیری ازطرح سئوال مربوطه، موضوع بحث را عوض کرده و بجای آن، مدام مقامات عراقی را متهم می کردند که در انتقال اعضای سازمان به خارج، کارشکنی میکند تا بدینوسیله افرا د را دلخوش سازد که به اروپا خواهند رفت ومیتوانند جدا شوند ویا زندگی بهتری را درآنجا ودردرون تشکیلات اروپایی شده تجربه خواهند کرد!!
انتقال به آلبانی، مانند انتقال به لیبرتی هم حالت ترانزیتی داشت وقرار بود که این اعضای تیره بخت مدتی دراردوگاه تیرانا بمانند وپس از معالجه ی روحی، آموزش زبان و کسب تخصص های لازم لازمه ی زندگی در اروپا و…، پناهندگی سیاسی کسب کنند.
اما سران فرقه ازهمان ابتدای انتقال زیر قول خود زده و به گروگان های خود چنین تلقین کردند که اردوگاه آلبانی محل زندگی دائمی آنها خواهد بود!!
برای تثبیت این سیاست (اقامت دائمی در یک اردوگاه) – که به معنی کنترل دائم اعضاء وجلوگیری ازآزادی نسبی آنهاست – مریم رجوی راسا چندین سفر محرمانه به آلبانی انجام داد ودرسرانجام کار که وضع را آشفته دید، سفر خود به آلبانی را علنی وپر جار وجنجال تر کرد وغافل ازتغییر دوران، تصور نمود که باشبیه سازی مراسمی که مسعود درعراق برگزار میکرد و شور وشوق موقتی برای ماندن ایجاد میکرد، میتوان تشکیلات را سرپا نگه داشت وجلوی استعفاهای وسیع را گرفت!!
نظر من باتوجه به سوابق ذهنی زیادی که ازفرقه ی رجوی و روانشناسی آن دارم، این تلاش ها ببار نخواهد نشست وازهمین روست که با قبول پرداخت حقوق جدا شده ها بشرط انجام ندادن کاری برعلیه فرقه ی رجوی موافقت شده تا بطور موقت از افشا گری آنها جلوگیری شود!
این اولین باجی است که سازمان به ناراضیان خود میدهد و مسلما که موضوع به همین سادگی فیصله نخواهد یافت وزندگی نشان خواهد داد که این مسکن تجویز شده توسط مریم رجوی، دوامی طولانی نخواهد داشت!
س- پس شما امسال را که چند روزی است آغاز شده، سال خوبی را برای رهبران فرقه پیش بینی نمی کنید؟
ج- البته باید باین اصل مهم توجه داشت که حقیقت ازکنار هم قرار دادن واقعیت ها روشن می شود ومن اخبار زیادی در این مورد دراختیار ندارم که با تحلیل آنها، نظر قاطعی دراین مورد ارائه دهم.
اما شواهد موجود به اندازه ایست که درکنار تجربیات شخصی خودم از سازمان، بمن اجازه دهد که بگویم که سال خوبی برای مریم رجوی وشرکا نخواهد بود وگسست فعلی درون تشکیلاتی، ابعاد وسیع تری خواهد یافت.
س- درمورد سیاست های خارجی- دوستان ودشمنان باند رجوی- مختصر توضیحاتی ارائه دهید.
ج- دراین مورد کافی است که به برنامه های سیمای باصطلاح آزادی توجه کنید و جشن وشادی ای که از سقوط قذافی وبهم ریختن اوضاع سوریه براه انداختند!
حالا این فرستنده به سخنگوی شبانه روزی گروه های تروریستی سوریه تبدیل شده و عملا خود را درکنار رسانه های آمریکا، اسرائیل، عربستان و… قرار داده است. کشورها وجریاناتی که مخالف سرسخت هرگونه عدالت اجتماعی ولزوما ” جامعه ی بی طبقه ی توحیدی ” میباشند!!
بنابراین با مشاهده ی این دوستان واربابان خارجی و وضع آنها، میتوان فهمید که فرقه ی رجوی، سازمان مجاهدین سابق را درچه منجلابی فرو برده است!