ژست ها و طبلهای میان تهی مریم رجوی در تیرانا برای لاپوشانی شکست استراتژیک

نوشتۀ عیسی آزاده عضو قدیمی و از فرماندهان سابق سازمان مجاهدین
مریم قجر بعد از استقرار در آلبانی مراسم به اصطلاح عید نوروز امسال را در میان اسیران فرقه برگزار کرد و به همین منظور سران فرقه با تقلید ابلهانه از شوهای تبلیغاتی و استیج ها؛ یک استیج برای وی ترتیب دادند و برایش فرش قرمز پهن کردند و به سیاق خیمه شب بازی دوران عراق تعدادی زن و مرد را لباس متحد الشکل پوشاندند و تعدادی هم از عناصر سالخورده این فرقه رادر صف مستقبلین او قرار دادند. طوری این نمایش را اجرا کردند که طرف خودش هم متوهم شد و ادا و اطوار یک رئیس جمهور را در آورد و خودش را در قالب و جلد یک رئیس جمهور نشان داد!…
مریم قجر در این شوی تبلیغاتی مبالغ هنگفتی را هزینه کرد تا شکست استراتژی فرقه اش را وارونه جلوه دهد و برای دل خوشکنک اسیران باقیمانده در فرقه و امیدواری دادن به آنها؛ تعدادی از سفرا و ارتشیان، صاحب منصبان سابق آمریکایی و تعدادی آلبانیایی را هم گردآوری کرده بود؛ تا به اصطلاح رجوی برای صاحب خانه جدیدش!! خودی نشان دهد و وانمود کند که دولت جدید امریکا پشت آنها است و آنها را پشتیبانی می کند.
لازم به یادآوری است که در طی حضور در عراق دهها بار مشابه این شوهای تبلیغاتی وجود داشته است وهمگان به چشم دیده اند که چگونه افراد بعد از مدت کوتاهی سرد و دلمرده شده اند. در عراق نفرات را از قبل توجیه وحتی تهدید می کردند که باید همه مشکلات ذهنی شان را در مراسم به اصطلاح رهبری کنار بگذارند و حسابی هورا بکشند و پایکوبی و شادمانی کنند و شعارهای از قبل آماده شده را با فریاد در سالن طنین افکن نمایند  و اگر کسی واکنش نشان نمی داد نفراتی را از قبل در نقاط مختلف سالن گمارده بودند که با آن نفرات برخورد کنند که چرا دست نمی زنند و هورا نمی کشند. همه چیز مصنوعی و فرمالیستی بود. برای کسانیکه این شوهای تبلیغاتی فرقه را دیده اند واضح بود که هیچ چیز جدیدی وجود نداشته است و همان داستانهای سرکاری همیشگی فرقه بوده است که اساسا مصرف داخلی داشته و صرفا برای سرپوش گذاشتن بر تضاد های روز افزون فرقه وجلوگیری از موج جدا شدن نفرات و همچنین فیلم برداری برای پخش در تلویزیون فرقه جهت نگهداری اندک باقی ماندۀ هوادارانش در خارج کشور و لابیها و مواجب بگیران اروپایی و آمریکایی بوده است بطوریکه بعضی وقتها فیلمبرداری مراسم یا برنامه و جشن خراب یا ناقص می شد و افراد را بعد از پایان برنامه و جشن نگه می داشتند تا دوباره بنشینند و ارکستر و بازیکنان نمایشنامه ها را برمی گرداندند تا دوباره به مدت چندین ساعت برنامه را تکرار می کنند تا مجددا ضبط شود!!
 مریم قجر در شوی خودش در آلبانی با نیم نگاهی به نفرات امریکایی در پوست خود نمی گنجید و کل بحث و صحبت هایش را بر اساس خط جدید دولت امریکا متمرکز کرده بود و طوری وانمود می کرد که آقای ترامپ ناجی آنها است و به زودی مریم قجر با اسکورت هواپیماهای آمریکایی در تهران بر تخت ریاست  جلوس خواهد کرد. بگذریم که در دوران ریاست بوش هم بسی وعده و وعیدها به فرقه دادند از تسلیح تا حمایت لجستیکی و پوشش هوایی و اقتصادی اما حاصل تمام آن وعده و وعید ها برای فرقه اخراج از عراق و تبعید به آلبانی بود و نه چیز دیگر. عراق برای رجوی بود و نبودش بود و بارها اعلام کرده بود که ظرف عراق همه چیز ماست و بدون عراق ما نفله می شویم و سر از سیتۀ پاریس و ساحل سن در خواهیم آورد و فوقش تبدیل به یک محفل روشنفکر قهوه خانه نشین خواهیم شد و تا می توانست نسبت به اپوزیسیون های خارجه نشین فحاشی می کرد.
 در چنین شرایط و وضعیتی مریم قجرمجبور شده است که صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد و طوری وانمود کند که اخراج خفت بار از عراق برایش یک موهبت الهی بوده و یک پیرزوی استراتژیک نصیبش شده است!!. انگار که یک طوفان مهیب آمده و تمام میوه های درختان را به زمین ریخته و حالا باید فرقه میوه های مفت و مجانی جمع آوری کند!!.
بقای این فرقه مبتنی بر شکاف زی بودن آن و هیاهوی تبلیغاتی بوده و می باشد و همیشه در تمام بزنگاههای حساس و سرفصل های مهم سیاسی و استراتژیک فرقه برای گریز از پاسخگویی و اذعان به شکست هایش با ایجاد بحران های سیاسی وتشکیلاتی طوری فضا را تغییر می داد که انگار در بهترین شرایط سیاسی است و چند صباحی دیگر دوران تبعیدش به اتمام خواهد رسید و قدرت را تصاحب می کند!!.
طبعا دستگاه فرقه رجوی بعد از طراحی های مختلف برای سرپوش گذاشتن بر شکست استراتژی اش در عراق و مسأله دار شدن بدنه وکادرهای تشکیلات و جلوگیری از موج ریزش نیروها لاجرم باید با تمام توان و ظرفیتش وارد میدان می شد. بی دلیل هم نبود که در مراسم و شوی تبلیغاتی امسالشان در نوروز در آلبانی؛  همانند سالی که مریم قجر از پاریس به عراق با دستور رجوی برگردانده شده یعنی در سال ۷۵(و البته بعضی ها مطرح می کنند که فرانسه اورا اخراج کرده است) در آن دوران سکانداری شو با مرحوم مفقود الاثر رجوی بود که خودش شخصا دستور روش برگزاری آن شو؛ را داده بود و خبرگزاری و تلویزیون ابوظبی را هم با پرداخت هزینه های سنگینی آورده بودند که چند دقیقه برنامه را زنده پخش کرد. {در همان زمان مسعود مفقود الاثر اعلام کرد که مریم موشکی بود که من یعنی “رجوی” شلیکش کردم به سمت اروپا تا یخ های اروپارا آب کند!! و با پایان ماموریت موفقیت آمیزش اورا به میان رزمندگان بر گرداندم تا دوباره به سمت ایران شلیکش کنم!!}.
آقا مسعود مفقود الاثر طوری جوسازی کرد انگار که ظرف چند ماه آینده عملیات نهائی سرنگونی کلید می خورد و ظرف شش ماه رژیم را سرنگون می کنیم!! البته قبل از برگرداندن مریم یک عملیات شدید سرکوب را رجوی در اشرف سابق استارت زده بود و بیش از هفتصد نفر از اعضای ناراضی را زندانی و شکنجه کرده بود که کسی جرأت حرف زدن نداشته باشد. بعد از آن داستان و خفقانی که در تشکیلات ایجاد شده بود مریم را برگرداند و اسم انرا گذاشت بازگشت “بند  ر” به جوار خاک میهن (منظور از بند  ر کد تشکیلاتی درونی فرقه برای اعلام و منصوب کردن مریم قجر به رئیس جمهوری توسط همسرش می باشد = بند ریاست جمهوری!!).
در آن دوران همۀ افراد در جمع های قابل اعتماد خودشان جوک می گفتند که این چه موشکی بوده که بعد از شلیک و اصابت به هدف دوباره به سمت سکوی خودش برگشته است!!. اما خفقانی که رجوی ایجاد کرده بود مانع هر گونه اعتراض نسبت به خیمه شب بازیهایش می شد.
اما اکنون شرایط و اوضاع و احوال در آلبانی مانند عراق نیست و فرقه دیگر آن توان بگیر و ببند را ندارد وباید شکست را متناسب با شرایط جدید با هیاهو و ژست ها و طبلهای میان تهی وارونه جلوه دهند و مدعی پیروزی شوند. لذا آوردن بیشترین مواجب بگیران از آمریکا صرفا برای اطمینان خاطر دادن به اسیران فرقه است که از فرقه جدا نشوند و یک سال دیگر صبر کنند که با شروع جنگ امریکا و شدت تحریم ها شرایط و زمینه قبضه کردن قدرت توسط فرقه فراهم خواهد شد!!.
همه می دانند که فرقۀ رجوی در معادلات سیاسی داخل ایران جایی ندارد و در خارج از ایران هم که مدعی تنها آلترناتیو و سازمان یافته ترین گروه بودن است جریانی را غیر از خودش قبول ندارد و مدعی است که همه باید ابتدا در برابر رئیس جمهور حسرت به دل!! سر تعظیم فرود بیاورند و هر چه را فرقه دیکته کند امضا کنند تا وارد بازی خودشان کنند. بنابراین به جز دایناسورهای تاریخ در رفته که مواجب بگیر فرقه و در شورای دست ساز مرحوم مفقودالاثر هستند کسی اینها را قبول ندارد. می ماند آقای ترامپ و خیال های واهی سران فرقه که عمو ترامپشان ناجی است و مریم را بر تخت ریاست می نشاند.
اما در واقعیت امر وضعیت فرقه به لحاظ تشکیلاتی به شدت متزلزل است و در هیچ برهه ای از تاریخش با چنین چالشی روبرونبوده است. طوری که در حال حاضر افراد زیر بیست سال سابقه را در پایگاههای مختلف و غیر متمرکز نگهداری می کنند و تا حدودی یک آزادی نسبی هم به آنها داده اند و فقط می خواهند به هر نحوی که ممکن است آنها را نگه دارد تا جدا نشوند.
تا کنون حدود پانصد جدا شده از آلبانی به کشورهای دیگر منتقل شده و نزدیک دویست نفر از آنها اکنون در آلبانی باقی مانده اند که آنها را هم فرقه تحت کنترل گرفته تا با افراد داخل تشکیلات در حال فروپاشی و ریزش تماس نگیرند و موجب تسریع جداشدن دیگران نشوند. با توجه به شرایط و وضعیت افراد برخی از آنها را خود فرقه با شیوه های مختلف به کشورهای اروپای غربی می فرستد ولی از انتقال برخی دیگر به آن کشورها جلوگیری می کند تا در فضا و محیطی خارج از کنترل فرقه دست به افشاگری علیه آن نزنند. افراد جداشدۀ مانده در آلبانی هم چون مستمری شان را از فرقه می گیرند جرات ندارند بر خلاف فرقه قدمی بر دارند یا کلامی بگویند؛ چون اگر از خط قرمزها و شروط فرقه عدول کنند مستمری آنها قطع می شود. خط قرمز اصلی که فرقه برای این افراد مشخص کرده عدم ارتباط آنان با اعضای جدا شده در اروپا ست. فرقه همچنین به همۀ آنها و حتی به برخی افراد داخل تشکیلات خودش که صلاح می داند با خانواده شان تماس بگیرند این خط را مشخص کرده که به خانواده هایشان بگویند فعلا به آلبانی برای ملاقاتشان نیایند!!.
فرقه، نیروهای بالای ۳۰ سال سابقه را در یک محل در خارج از شهر به صورت متمرکز در یک قرارگاه نگهداشته و اسمش را هم اشرف ۳ گذاشته و کلیه ضوابط و چارچوب هایی که در اشرف سابق در عراق بود در این محل هم عینا اجرا می شود و مشخصا این افراد قادر به تردد و رفت و آمد به داخل شهر جز در موارد استثنایی و چند نفره از جمله برای معالجه یا مراجعه به پزشک و… نیستند. این افراد دارای ردۀ ام او به بالا و اصلی ترین نیروی باقیماندۀ فرقه بعد از اخراجش از عراق می باشند که متوسط سنی آنان ۵۵ سال است و شامل بالاترین مسئولان و اعضای اولیه و قدیمی فرقه نیز می شوند که در میان آنان افراد بین هفتاد و هشتاد ساله هم هستند. علت این نوع جداسازی و نگهداشتن افراد این رده دور از پایتخت و فضای شهر وحشت فرقه از جدا شدن یا فرار این افراد می باشد که در این صورت یک شکست و ضربۀ استراتژیک بزرگی برای فرقه خواهد شد.
 لایه دیگر کادرهای سال ۱۳۵۸ به بعد فرقه هستند که در میان آنان افراد به شدت ناراضی و ضد خط و مشی مریم قجر وجود دارند که با برخورد های تشکیلاتی و سایر ملاحظات عاطفی  مانع جدا شدن انها از فرقه شده اند ولی علیرغم تمام تمهیدات در طی همین چند ماه اخیر تعداد قابل توجهی از همین افراد هم از فرقه جدا شده اند. این لایه ها در پایگاهها و خانه هایی در داخل تیرانا اسکان داده شده اند و ترددهای آنها چند نفری است تا همدیگر را کنترل کرده و مانع جدایی و فرار افراد شوند.
بنابراین معضلات و مشکلات روزافزون فرقه در آلبانی و شکست استراتژی اش در عراق باعث شده است که با یک ژست به شدت مهندسی و طراحی شده مریم قجر را وارد میدان کنند تا به میزانی که می توانند از شدت ضربات وارده از این شکست بکاهند..
البته نا گفته نماند که هنوز خانواده های اسیران موفق به حضور در آلبانی نشده اند و فرقه تا جایی که درتوانش بوده با پراخت رشوه به لابی هایش و استفاده از فشارهای اربابان جدید آمریکایی و منطقه ای اش؛ دولت مردان آلبانیایی را متقاعد کرده است که مانع حضور خانواده های اسیران در آلبانی شوند و از ورود آنها به خاک آلبانی جلوگیری کنند. البته به لحاظ قانونی دولت آلبانی نمی تواند چنین مانعی را به مدت طولانی ایجاد کند چون اروپاست ودر دنیای آزاد و دموکراتیک حرف اول و آخر را قانون می زند و قانون هم حتی برای مجرمین و زندانیان حق ملاقات قائل است چه رسد به افرادی که به عنوان پناهنده وارد این کشور شده اند.
موج ریزش نیرویی؛ مسئله دار شدن نفرات و حضور خانواده ها در آلبانی  روند فروپاشی فرقه را تسریع میکند. بدون شک هیچ شوی تبلیغاتی و هیاهوی سیاسی و ژستها و طبلهای توخالی مانع فروپاشی فرقۀ رجوی نخواهد شد چرا که این فرقه از هر لحاظ اعم از ایدئولوژیک و سیاسی و استراتژیک شکست کامل خورده است.
عیسی آزاده
 

خروج از نسخه موبایل