سفرهای مکرر مریم رجوی به سرای سالمندان در تیرانا دیگر کارساز نخواهد بود، از کجا تا به کجای فرقه رجوی بررسی کنید متوجه می شوید که تلاش مریم خانم آب در هاون کوبیدن است.
حال مریم خانم در اوج سراسیمگی و آشفتگی، شتابان هرچند وقت یک بار فاصله فرانسه تا آلبانی را گز می کند تا بتواند آن زندانیان محکوم به حبس ابد را تا آخرین ساعات عمرشان نگه دارد و از فروپاشی و خروج حتمی اسرا جلوگیری کند، زهی خیال باطل، این سیل خروشان ریزش بنیان کن فرقه به راه افتاده و تا خروج آخرین نفر توقف نخواهد نمود، شاید بتواند از سرعتش بکاهد اما قادر به توقفش نیست، اینجا عراق نیست، اینجا آلبانی است، چشم ها بینا و گوش ها شنوا شده و پاها راه رفتن در فضای آزاد را آموخته اند، چشم و گوش مزه و لذت آزادی، عشق و امید را به مغز منتقل کرده اند پس دیگر دیر شده و کسی جلودارشان نیست.
افراد اسیر در فرقه آن تار عنکبوتی که سالیان برای خود بافته و تنیده اند پاره کرده و جرقه ی عشق و امید چون آذرخش در وجودشان زده شده و حتی اگر مسعود رجوی زنده شود جلودارشان نخواهد بود.
حال ببینید چقدر اوضاع فرقه خراب و بهم ریخته است که مریم خانم نمی تواند خودش را کنترل و سراسیمگی و دستپاچگی اش را پنهان کند.