سینا دشتی که ازپرنویسان باند رجوی است، نوشته ای در رد انتخابات دارد که من نخواستم بابیان تمام حرف های او، خوانندگان محترم را خسته کنم وبدین جهت با نقل پاره ای ازسخنان او، خواستم که ملاحظاتی برنوشته ی او داشته باشم.
سینا دشتی می نویسد:
" رژیم در آستانهی انتخابات ریاست جمهورى قرار گرفته که تا همین امروز تفاوتها ى بسیار جدى و عمیقى با انتخابات گذشته دارد، البته وقتى میگوییم انتخابات در رژیم ولایتفقیه، در منطق یک نوع جمع اضداد هست، چرا که در حقیقت این دو نافى همدیگر هستند، انتخاب یعنى آزادى اختیار کردن یک نماینده، یک مسیر، یک آینده، اما ولایتفقیه یعنى اجبار، یک تقدیر رو به گذشته و متعلق به دوران قبل از تاریخ معاصر (اینکه فئودالى هست یا بردهداری و یا غارنشینی، خدا میداند و مبلغین شرکت در مراسم راى گیرى)؛ اما بیش از (تا این ساعت) ١٦٠٠ از رجال ثبتنام کردهاند که دلشان میخواهد رئیسجمهور باشند، چند تا از نساء هم رفتند کاغذ پر کرده و به دفتر وزارت کشور انداختهاند که تأثیری در حد پرتاب نامه به چاه جمکران دارد ". کدام اختلاف کیفى براى مردم ایران در صورت بالا جهیدن این یا آن بر مسند ریاست جمهورى رژیم نهفته است "؟
متاسفانه انتخابات کاملا دموکراتیک درهیچ کشور جهان وجود ندارد و البته هرکدام با ویژگی های خاص خود!
مثلا اگر محدودیت هایی درانتخابات ایران وجود دارد،این موضوع درخود آمریکا هم صدق میکند بنوعی دیگر ومنطبق با ویژگی های جامعه ی آمریکا که از ویژگی های کشور ما تفاوت های اساسی دارد.
مثلا درآمریکا کسی جلوی ثبت نام کاندیداتور ها را نمیگیرد اما شخصی که پول کم دارد، قادر به انجام تبلیغات خیره کننده ای نیست که افراد صاحب امکانات میکنند وبنابراین قادر به معرفی خود در دستگاه های تبلیغاتی نبوده ومردم اورا نشناخته و رایی هم باو نخواهند داد!
یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری درآمریکا، زمانی مطرح وانتخاب خواهد شد که مردم اورا دررسانه های پرهزینه ببینند وبرای رویت شدن درانتخابات باید که پول خرج کند.
این پول توسط خود کاندیدا (مثل دونالد ترامپ که خود یک پا سرمایه دار است) تامین میشود ویا توسط محافل قدرتمند مالی – نظامی تامین میشود.
درمورد افرادی مانند کلینتون واوباما که سرمایه دار وثروتمند به آن شکل نبودند، این محافل قدرتمند بودند که هزینه های میلیاردی انتخاباتی آنها را تامین کرده وآنها را به ریاست رسانیدند!
دسته ی اخیر، به گروگان این محافل سرمایه داری (اغلب مالی، نظامی وصهیونیستی) تبدیل می شوند ومجبورند که رئیس جمهور آنها باشند وازمنافع آنها دفاع کنند!
اوباما چهره ی شاخص این نوع روسای جمهور بود که دربحران مالی واجتماعی شدید سال های پس از2007، بجای اینکه ازمردمی دفاع کندکه بعلت ورشکستگی، چندین میلیون واحد مسکونی خود را بعلت نداشتن قدرت بازپرداخت اقساط وام بانکی ازدست دادند، با اختصاص مبلغی بیش از 1000 میلیارد دلار، به کمک بانک ها آمد وآنها را ازورشکستگی نجات داد!
آیا شما پاسداری ازحقوق اقلیت توسط رئیس جمهور یک کشور را نشان دموکراتیک بودن انتخابات آنها میدانید؟؟!!
بااین وصف، دراغلب کشورهای جهان، انتخابات ماهیتی اینگونه پیدامیکند و تنها درشکل است که البته تفاوتهای کم وبیش جدی باهم دارند!
همینطور:
"… عامل دیگر هم رفتن باراک اوباما از کاخ سفید هست که پایان دوران چشم بستن بر بدمستیهای آخوندها در منطقه محسوب میشود. این که سیاست جدید ترامپ در مورد رژیم چه باشد، نسبت به نبودن اوباما، اهمیت کمترى دارد، حتى اگر بر فرض هیلارى کلینتون رئیسجمهور میشد، بازهم این دربردارنده یک تغییر کیفى بود. تأکید اصلى این است که کل سیاست امریکا در منطقه دچار تحول بنیادى شده هست و این به ضرر رژیم هست ".
سیاست های دولت آمریکا را دولت پنهان (اشرافیت مالی – نظامی آمریکا) تعیین کرده وآنرا برای اجرا به رئیس جمهورشان ابلاغ میکنند وبنابراین تا این سیستم آمریکائی بر سرکار است، روسای جمهور آمریکا با فرض داشتن اختلاف نظر ویا سلیقه، قادر به اعمال هژمونی کامل وعدم رعایت چهار چوب تعیین شده وخطوط قرمز سیستم نخواهند بود
دیگر اینکه این تغییر بنیادین که فرقه ی رجوی روی آن حسابی احمقانه بازکرده، درعدم رعایت خطوط قرمز طرف مقابل که دنیای تک قطبی را برهم زده، عاقبتی جز یک جنگ ویرانگر نخواهد داشت وآمریکا که با تکیه برناتو و برتری اش درمورد سلاح های متعارف، برروی جنگ های فرسایشی برعلیه روسیه ودیگران سرمایه گذاری کرده، فرصت زیادی دراستفاده ازاین جنگ های فرسایشی وبه زانودرآوردن طرف مقابل نخواهد داشت!
نهایت اینکه:
"… در این وضعیت مجاهدین خلق ایران با برافروختن مشعل مقاومت براى آزادى، تمامیت تاریکى حاکمیت آخوندى و مماشات گرایان را در بیش از سیوچهار سال، با هر بهایی که طلبیده، به چالش کشیدهاند و ازاینرو به سادگى میتوان ترس رژیم ولایتفقیه از مجاهدین را دریافت. بدون این مشعل، بدون این نور، ما مجبور بودیم در بین عدالتخواهی رئیسى و محمدى پور، بین مرحمت قلب لاجوردى و قاضى صلواتى و چهرهی نورانى مشکینى و احمد خاتمى، انتخاب بکنیم! از ما به دور باد، تحریم کامل این خیمهشببازی آخوندى، تعهد روز ما به نسلهای آیندهی این میهن است ".
تصور نمی رود که رژیم هراسی که شما معتقد به آن هستید، ازشما داشته باشد!
اگر نامی هم ازرسانه های رژیم از شما بمیان میآید، مصرف انتخاباتی دارد وطرفین سعی میکنند که برای موصوف کردن طرف مقابل به صفت باند رجوی، اورا ازچشم مردم انداخته وخود برنده ی انتخابات شوند!
برای راندن طرف مقابل ازصحنه ی انتخابات، چه اتهامی بهتر و گیراتر که ازاینکه اورا به شیطان – که دراینجا این شیطان زمینی فرقه ی رجوی است – تشبیه کرد، وجود دارد؟؟!!
ضمنا نگران مردم وقول وتعهدتان دربرابر آنها نباشید، آنها توقعی ازشما که نمی شناسندتان، ندارند ومخصوصا اقلیتی ازمردم – بنام اعضای خانواده های اسرای رجوی- که شما را بهتر می شناسند، هیچ اعتمادی به حرف شما ندارند!
وحید