این روزها که صحبت محافل و روزنامه ها و خبرگزاریهای سراسر کشور حول موضوع انتخابات ریاست جمهوری میباشد و افراد زیادی صرف نظر از اینکه چه نیتی دارند وارد این داستان شده اند٬ خواهر مریم که از آنسوی مرزهای کشور به این وقایع مینگرد ٬ لابد در خلوت خود باین میاندیشد که دیدی آخرش هم رییس جمهور شدن در ایران به دلمان ماند و داریم به روزهای آخر حیات فیزیکی نزدیک میشویم و بطور واقعی رییس جمهور نشدیم! هرچند که ایشان اکنون نزدیک به دو دهه است که از سوی همسر مبارکش یعنی زبل خاڼ پنهان٬ بصورت انتصابی و نه انتخاباتی بعنوان یگانه رییس جمهور مردم ایران معرفی شده است!
اساسا داستان انتخابات در سازمان از یکسو خیلی جالب و از سویی خیلی بامزه و خنده دار برگزار میشد! البته ریاست جمهوری خواهر مریم که مانند ریاست جمهوری صدام و قذافی و… مادام العمر است و هرگز نه رقیبی دارد و نه اساسا کسی جرات میکرد که در خصوص چگونگی رییس جمهور شدن ایشان و اینکه چطور و با کدام رای٬ ایشان یک شبه باین مقام رسیدند صحبت کند!! اما درخصوص دیگر انتخابات مانند انتخاب مسئول اول سازمان٬ که تا زمانیکه ما در سازمان بودیم هر دو سال یکبار برگزار میشد اوضاع خنده دار تر بود! همه نیروها را صدا میکردند که انتخابات است و بایستی به نشست خواهر مریم یا بعضا رهبری برویم. همه میرفتند و خلاصه با کلی کف و سوت و هورا نشست شروع میشد. اکثر مواقع صحنه چرخان٬ نسرین یا همان مهوش سپهری بود. طبق معمول اول نشست با کمی شوخی های بی مزه و تیکه اندازیهای نسرین شروع میشد بعد موضوع نشست گفته میشد و مثلا اسامی کاندیدا ها روی تابلو نوشته میشد. کسی که قرار بود نامش از صندوق بیرون کشیده شود دقیقا جفت نسرین می نشست و خودش را کلی مظلوم میگرفت! کاملا مشخص بود که او قرار است مسئول اول شود. بعد که کاغذها توزیع میشد و رای ها باصطلاح در صندوق رای ریخته میشد و در حد فاصلی که مثلا آراء خوانده میشد٬همیشه بودند تعدادی از ملیجکان دربار که پشت میکروفن میآمدند و از اینکه مثلا فلان خواهری که قرار است مسئول اول شود٬ چقدر چهره اش نورانی شده است و چقدر شبیه خواهر مریم شده است تعریف می کردند! یکی دیگر بلند میشد میگفت که از وقتی مثلا خواهر تهمینه مسئول من شده است به خواهر مریم بیشتر وصل شده ام و من فکر میکنم ما با خواهر تهمینه قطعا سرنگون میکنیم و کلی از این مزخرفات و کاملا به بقیه نفرات میفهماندند که الان از صندوق اسم ایشان در خواهد آمد! و دقیقا هم همین میشد. اسم همان خواهری که جفت نسرین نشسته بود و چند نفر پشت میکروفن از او تعریف کرده بودند٬از صندوق رای بیرون میآمد! و جالبتر اینجا بود که بطرز عجیبی بالای 99 درصداز نفرات هم به همان شخص مورد نظر رای داده بودند! حقیقتا مسخره تر از این نمیشد! شاید تا یک ساعت پیش از شروع خیمه شب بازی انتخابات درونی سازمان٬ شاید به جرات بتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق نفرات حتی اسم این شخص را هم نشنیده بودند بدلیل اینکه او در قسمت سیاسی یا دیگر قسمت ها مشغول بوده است ولی بلافاصله همه بعد از مسئول اول شدن او٬ بطرز عجیبی احساس نزدیکی و وصل بودن باو میکردند! خلاصه داستان انتخابات در سازمان یک نمایش مسخره از نوع بسیار غیر حرفه ای بود که هر دوسال یکبارهم برگزار میشد! خود خواهر مریم هم که بصورت مادام العمر بعنوان رییس جمهور انتخاب شده است و هیچ جایگزینی هم ندارد!!
مراد
