سران فرقه رجوی در استراتژی خود باین فکر میکنند که با نزدیک شدن به امریکایی ها میتوانند از یک سو برای خودشان مشروعیت سیاسی بلحاظ بیرونی بخرند و از سوی دیگر فشاری که بلحاظ درونی و نیرویی روی خودشان احساس میکنند را کمی خنثی کنند!
در سلسله نشستهای معروف به نشست های طعمه که در قرارگاه باقرزاده برگزار میشد٬ موضوع نشست این بود که ما تحت هیچ شرایطی خارجه نداریم و هرکس که حتی در ذهن و ضمیر ناخوداگاهش به خارج از عراق فکر هم بکند و حتی لحظه ای خارجه از آخرین لایه های فکرش بگذرد ٬او از پاسدار و مامور وزارت اطلاعات بدتر و خطرناکتر است. چرا که پاسدار و مامور اطلاعات با ما جنگ رودررو دارد و تکلیف ما با آنها روشن است اما کسی که خارجه دوست باشد٬در درون مناسبات سازمان شعبه سپاه پاسداران باز کرده است و کلی از این مزخرفاتی که مسعود و مریم سر هم میکردند و به خورد ما میدادند! بعد بودند بچه های رده های پایین تر سازمان که سی تی زن امریکا بودند یا که پاسپورت پناهندگی یکی از کشورهای اروپایی را داشتند پشت میکروفن میآمدند و با کلی شرمندگی از اینکه چرا آنها تبعه امریکا یا یکی از کشورهای اروپایی شده بودند صحبت میکردند و با اشک و آه میگفتند که ما حاضر شدیم پرچم امریکا را به دست بگیریم و قسم یاد کنیم که هرگز به این کشور خیانت نمیکنیم و… البته این صحبتها تماما توسط بچه های پایین تر سازمان یا باصطلاح بدنه سازمان مطرح میشد چرا که مسئولین بالای سازمان که همگی پاسپورت پناهندگی کشورهای مختلف را داشتند و این موضوع برای آنها هیچ اشکال یا انتقادی نداشت! در ادامه این صحبتها بود که رجوی از گرفتن پرچم امپریالیست امریکا بعنوان یک خیانت و یک لکه ننگ در کارنامه تشکیلاتی افراد یاد میکرد و میگفت: مجاهد خلق هرگز نباید چنین کاری کند! اکنون که زمان گذشته و از آن حرفها سالیان سال میگذرد٬مشاهده میکنیم که مریم رجوی برای فشردن پرچم و دست امریکایی ها در دستان خود٬ بسیار شتاب زده و عجول است و حاضر است برای جلب رضایت دولتمردان جدید امریکایی٬دست به هر خیانت دیگری هم بزند! او با صرف هزینه بالا و دعوت از نمایندگان و سناتورهای امریکایی٬ تلاش میکند برای خودشان مشروعیتی دست و پا کنند و شاید که بتوانند در رویاهای خودشان و در آینده سیاسی ایران سهمی داشته باشند.
سران فرقه رجوی در استراتژی خود باین فکر میکنند که با نزدیک شدن به امریکایی ها میتوانند از یک سو برای خودشان مشروعیت سیاسی بلحاظ بیرونی بخرند و از سوی دیگر فشاری که بلحاظ درونی و نیرویی روی خودشان احساس میکنند را کمی خنثی کنند! آنها میخواهند به نیروهای فسیل شده خود اینگونه القاء کنند که دوران سرنگونی نزدیک است و ما تحت حمایت امریکا قرار گرفته ایم و… البته کم هوش ترین آدم های سیاسی دنیا هم دیگر اینرا فهمیده اند که امریکا دلش به حال هیچکس نسوخته وامریکایی ها فقط و فقط بدنبال استفاده سیاسی و بعنوان اهرم فشاری علیه مردم ایران از این فرقه استفاده خواهند کرد و بعد از استفاده هم همانند دستمالی استفاده شده آنها را به زباله دان خواهند انداخت!