حال رجوی مجدداً به نشخوار تحلیل های آن دوران پرداخته و با انتخاب آقای روحانی بحث شقه و قهر را مجدداً مطرح می کند حال یک نفر نیست که از این فرقه و سران احمق شان سئوال کند آیا این انتخاب ناشی از دموکراسی و شعور بالای مردم ایران نمی باشد؟ این همان نقطه ای است که فرقه در مناسبات خود به شدت پرهیز می کرد و بعضاً با بزک انتخابات درون مناسبات با نامه های مسئول اول سازمان و یا شورای به اصطلاح رهبری که همه این انتخابات توسط شخص رجوی صورت می گیرد و با حضور خود در جمع حاضر این انتخابهای کشکی را به جمع تحمیل می کرد و اسم آن را انتخابات شورای رهبری می گذاشت در صورتی که در هیچ یک از انتخابات داخل مناسبات نه برگه ای در کار بود و نه صندوقی برای رای دادن. همه ریش و قیچی دست رجوی بود و او بود که همه این انتخابات را مهندسی می کرد حتی در فرم و ظاهر هم شده سر سوزنی از دموکراسی را در مناسبات اجازه ظهور نمی داد حال فرقه رجوی بعد از این همه سالیان اراجیف گویی و کشک و پوشال بافی مجددا ًباز هم سعی می کند در شکاف تضادهای ایران با آمریکا از آب گل آلود ماهی بگیرد. زهی خیال باطل که این فرهنگ و این حقه نه تنها سالهای قبل در درون مناسبات حتی اعضای خودش را فریب نداده است تا چه برسد یک خلق و یک مردم با شعور و با فرهنگ با قدمتی هزار ساله. مردم ایران بیش از هر کسی منافع و مقصود خود را تشخیص می دهند و سرسوزنی به فرقه واداده رجوی که با عقب نشینی به قلب بورژوازی لگد محکم به خط و استراتژی خود زده و چه بسا عنقریب لگد به ایدئولوژی منحط و پوسیده خود خواهد زد توجه ای نمی کنند.
نتیجه اینکه انتخابات سال 96 ایران بیانگر مردم سالاری دینی و حق انتخاب و آزادی برای تمام جهانیان به نمایش در آمد پس باید گفت که اعضای نگون بخت فرقه رجوی در کشور آلبانی دلشان را به این گونه تحلیل های رجوی تهی مغز خوش نکنند.
عبدالله افغان