مورخ 27/2/96 ولی ا… گل ریزان عموی عباس گل ریزان به دفتر انجمن نجات استان مراجعه کرده و نگرانی خود را نسبت به عباس گل ریزان اسیر در فرقه رجوی ابراز کرد! در ادامه گفت من نگران عباس هستم نمی دانم رجوی و دارو دسته اش از جان ما چه می خواهند فرزندان ما را چندین سال به اسارت خود گرفته اند گویی که فرزندان ما پدر و مادری ندارند و از بوته بعمل آمده اند. و به آنها اجازه نمی دهند با ما تماس بگیرند. من نامه ای تنظیم کرده ام که شاید به دست عباس برسد و یا از طریق اینترنت عباس نامه مرا مشاهده کند و یا دوستانش نامه را مشاهده کنند و به عباس برسانند.
عباس جان سلام!
امیدوارم حالت خوب باشد من و تمامی اهل فامیل نگران حال شما هستیم من از نبود تو و غم و قصه ای که در نبود تو می خورم مریض شده ام و پیر. ولی در رابطه با آزادی تو از فرقه منحوس رجوی کم نگذاشته ام و سعی خودم را می کنم شما را از فرقه رجوی آزاد کنم زمانی که در عراق مستقر بودید چندین بار به پادگان اشرف مراجعه کردم بعد از تعطیلی پادگان اشرف شما را به کمپی بنام لیبرتی منتقل کردند. دو الی سه بار به کمپ لیبرتی مراجعه کردم که شاید شما را ملاقات کنم ولی متاسفانه سران فرقه رجوی به من اجازه ندادند شما را ملاقات کنم هر موقع به عراق می آمدم خوشحال بودم که شما را از نزدیک می بینم عملی نمی شد و نا امید بر می گشتم رجوی و سرانش را نفرین می کردم. نمی دانم چرا تصمیم نمی گیری خودت را از دام این فرقه مخرب نجات دهی افسوس می خورم که بهترین دوران زندگی خود را برای کسانی تباه کردی که دشمنان مردم ایران هستند و به هیچ هدفی نرسیدی! چند خط نامه ای که برای شما می نویسم می خواهم به شما بگویم که فکر نکن بعد از چندین سال فکر کنی کسی به فکر شما نیست من و اعضای کل خانواده نگران حال شما هستیم و همیشه بیاد شما هستیم هر زمانی خودت را نجات دهی ما شما را در آغوش خواهیم گرفت و از شما به هر لحاظ حمایت می کنیم امیدوارم که روزی نه چندان دور شما را در آغوش بگیریم.
ولی ا… گل ریزان