ابریشمچی در برنامه گفت ما تا دیروز در برابر نظام ایران درد را شناسائی و معرفی کردیم و حالا در مرحله کنونی وارد درمان شدیم یعنی به مرحله ای رسیدیم که باید درد را درمان کنیم به زبان ابریشمچی درمان همان سرنگونی نظام است.
سئوالی که از ابریشمچی باید نمود این است یعنی از 30 خرداد سال 60 تا حالا فقط دنبال شناسائی درد بودید؟ اگر حرف شما درست است پس طی این سالها در عراق دنبال چی بودید؟ عملیات دروغ جاویدان به قول شما برای شناسائی درد بود یا خیر؟ سرنگونی، اگر درست می گوید پس رجوی در توجیه عملیات گفته بود برای تسخیر تمامیت ایران یعنی مزخرف گفته بود؟ اگر حرف شما درست است شما بارها و بارها اعلام کردید که وارد مرحله سرنگونی یا مرحله سین یا در بحث رجوی رویت دکل سرنگونی و غیره شدید؟ همه اینها برای شناسائی درد بود به این تناقضات آشکار چه جوری جواب می دهید؟ البته می دانم رو که نیست سنگ پای قزوین است ابریشمچی با مهمل بافی و با ویژگی منحصر به خودش که حرافی است بعد از 30 و اندی سال به اینجا رسیده تازه این به اصطلاح مقاومت وارد مرحله سرنگونی شده است البته از یک آدم به غایت حراف و مغلطه گر چیزی بیشتر از این انتظار نیست.
واقعیت این است سیاست فرقه بعد از هر شکست استراتژیک پشتک و وارو زدن بود بعد از شکست استراتژیک عملیات مرصاد برای این که وانمود کند شکست نخورده و عقب نشینی نکرده گفت عقب نشینی تاکتیکی، خیز بعدی را برای سرنگونی بر می داریم که ناگفته نماند مشکل را و مقصر را به گردن اعضای خود انداخت. مسعود رجوی گفت شماها پشت زن و بچه هایتان گیر بودید ولی تنگه حسن آباد را رد می کردید به عبارتی گفت شما تمام عیار نجنگیدید بعد از آن ماجرا برای سرپوش شکست اش بندهای طلاق اجباری را به اعضای خود تحمیل نمود و ایضاً در ادامه بن بستی که بدان گیر کرده بود پشت سر هم بندهای دیگر به انقلاب پا در هوای مریم قجر اضافه کرد که به اسم الف و ب و ج و د و…ادامه داد همه این تلاش ها برای این بود تا کسی به خط و استراتژی در گل فرو رفته اش اشکالی نگیرد و انتقادی نکند با اسم انقلاب درونی هر صدای را در گلو خفه کرد در کل تلاش رجوی در جهت این بود که تشکیلاتش بعد از عملیات مرصاد از هم نپاشد با زور و جبر همه را مخیر کرد تا اجباراً در کنارش بایستند در این رابطه جا دارد بگویم حامی رجوی صدام بود با اتکاء به صدام و با پشتبانی وی قدرت سرکوب داشت صدای هر معترضی را در داخل تشکیلات خفه می کرد.
اگر می گویم وارونه گویی به این دلیل است رجوی بعد از این که آمریکا صدام را به زیر انداخت و ساقط کرد قدرتش فرو نشست و شاخ اش شکست اعضا که تا دیروز از ترس تشکیلات صدایشان در نمی آمد یکباره 800 نفر جدا شده و به کمپ آمریکائی ها پناه می برند همین که درپوش اختناق و سرکوب به قدری در تشکیلات رجوی کنار رفت طغیان بالا گرفت فرار ها راه افتاد دسته دسته از فرقه گریختند، برای رنگ عوض کردن در همان دوره مریم قجر بحثی آورده به اسم پ، پ، پ، پایداری، پیروزی و…
شما که تا دیروز کمر بندهایتان را بسته بودید که نظام را سرنگون کنید چه شد پشتک وارو زده در فکر این هستید تا با شعر و شعار جدید خط در گل فرو رفته تان را ماست مالی کنید؟ مهدی ابریشمچی در برنامه ارتباط مستقیم صحبت از نه جنگ و نه مماشات می زند و می گوید با اتکاء به مقاومت!!! و مردم ایران ما قادر هستیم این نظام را سرنگون کنیم اگر شما به مردم اعتقاد داشتید پس چرا به صدام پناه بردید؟ این مردم همان مردمند فرقی نکردند اگر به مردم اعتقاد دارید پس چرا دست به دامن آمریکائی ها شده و از سعودیها می خواهید به شما کمک مادی کرده که می کنند؟ از طرفی از آمریکا هم می خواهید راه جنگ را با ایران در پیش گیرد خاطر شما جمع باشد شما در بین مردم ایران اصلاً و ابداً جایگاهی ندراید و از روزی که به عراق رفتید و در کنار صدام با ایران درگیر شدید در پیشگاه مردم ایران منفور شدید.
راستی شعار چو اشرف نباشد تن من مباد چه شد؟ از رو که نمی روید وقتی به آلبانی هم می روید باز هم شعار پیروزی می دهید در منطق شما شکست راه ندارد به همین دلیل است از زمان و شرایط همواره چند فاز عقب بودید و هستید مثل انسانهای اولیه همیشه در غار بسر می برید به هر جای تاریخچه این فرقه انگشت بگذاریم پر از تناقض و حقه و فریب و فریبکاری و دروغ و کذب است.
ابریشمچی بعد از شکست در انتخابات اخیر ایران و تحلیل های آبدوغ خیاری فرقه که به زعم خویش با آن افکار بیمار گونه فکر می کردند ایران شورش می شود وقتی دیدند آب از آب تکان نخورد و با سلامت انتخابات برگزار شد و حرف و حدیثی هم وجود نداشت و وعده هایی که به نیروهای خودشان در آلبانی داده بودند مبنی بر این که این دور شورش و طغیان صورت می گیرد و راه ما باز می شود بر عکس پیش بینی فرقه آقای روحانی با حداکثر آرای انتخاب شد و شرکت پر شور مردم چشم جهان را خیره کرد تاثیر به سزائی روی نیروهای وارفته فرقه رجوی خواهد داشت، حالا پس از این شکست در صدد هستند با فرافکنی این افتضاح بار آورده را جمع کنند ابریشمچی به بهانه برنامه 30 خرداد که قرار است در 10 تیر در ویلپنت پاریس برگزار کنند آمده تا به صورتی به نیروهای ناامید در آلبانی روحیه بدهد که پیشاپیش روشن است دیگر این بازیها کسی را نمی فریبد دوران دلقک بازیهایتان تمام شده است آن کوزه بشکست و آن پیمانه ریخت.
در ارتباط مستقیم انگشت شمار افرادی که به اصطلاح از تهران تماس گرفتند دقیقاً روشن بود اعضای و کادرهای خودشان بودند به اسم دیگران مثلاً تلفن کردند برای من صدای آنها آشنا بود همان های هستند که در تبلیغات فرقه کار می کنند با این حرکات مشمئزکننده نمی توانید افرادتان را در آلبانی فریب دهید. دیگر کار از کار گذشته است، جالب این است ابریشمچی بحث شقه را در انتخابات پیش کشید اگر به گذشته برگردیم آیا دوره ای را سراغ دارید که نگفته باشید در راس نظام ایران شقه صورت گرفت از دوره بنی صدر گرفته تا مرحوم رفسنجانی و خاتمی و… در هر سر فصلی وقتی فرقه با شکست روبرو شد بحث شقه و شکاف طرف مقابل را پیش کشید این تاکتیک لو رفته ای که هر بار بکار می گیرند. بنابراین با این حرفها نمی توانید واقعیت ها را بپوشانید این بار دنیا شاهد و ناظر انتخابات بود آن هم با حضور 570 خبرنگار خارجی در ایران، دروغ فرقه دیگر اثر ندارد، حتی بعد از انتخابات محدثین طی مصاحبه مطبوعاتی که برگزار کرده بود وی نتوانست به سئوالات خبرنگار پاسخ درستی بدهد از سئوالات می پرید و پرت و پلا می گفت کسی اگر آن مصاحبه را گوش کرده باشد می فهمد که تا چه اندازه رهبری فرقه در حضیض ذلت و خواری است آنقدر دستشان خالی حتی قادر نیستند جواب روشنی یه یکی از سئوالات خبرنگارها بدهند به این می گویند درماندگی و استیصال.
محمد رضا گلی