فرید رضانیا نامی هم که خود درایام پرتنش کمپ اشرف درخارج حضور داشته ودستی از دور برآتش، نخواسته ازاین سفره ی فیض بی نصیب بماند وبا میل خود با بفرموده وارد عرصه ی” ظفرنامه نویسی” قبل از شروع جنگ”- آنهم جنگی که حکم ایجاد توفان درآب یک فنجان را دارد- شده و مینویسد:
“… پایداری مجاهدین در اشرف و اشرف نشانها در اقصی نقاط جهان نشان وفاداری به آرمانها و اهداف صدوبیست هزار شهید راه آزادی بود. این مقاومت و ایستادگی بینظیر به همه دنیا نشان میداد که ارزشها و آرمانهای نسل فدا و ایثار تا ابد پاینده است و اسمان هنوز غرق ستارههاست”.
این آمار 120هزار شهید ازکجا آورده شده، ابدا معلوم نیست وهیچ جریان سیاسی متوسط الحال هم جرات این رقم پردازی را ندارد ومیداند که از صدر مشروطیت تاکنون رقم جانباختگان راه آزادی، کمتر از ثلث آن میتواند باشد و آن درصورتی است که جان باختگان سازمان مجاهدین خلق ازسال 1360را – که مرگ وزندگی شان چیزی جز خدمت به هرزه گرایی ها و قدرت طلبی های رجوی نبود- بتوان دراین لیست جا داد وقبول کرد که بمثابه فدائیان رجوی، زندگی شان را بسادگی از دست ندادند!
چرا که اگر اهداف مبهم این فریب خوردگان رجوی ببار مینشست، ما شاهد رژیمی بهتر از پل پوت- یئنگه ساری درایران نبودیم!
یعنی اینکه آسمان ایران احتیاج به این نوع” ستاره” ها نداشت والبته ممکن هم بود که بدون القائات رجوی، تعدادی ازاین جان باختگان درمسیر ترقی وآزادی ایران قرار میگرفتند که متاسفانه چنین نشد!
درادامه ی این انشانویسی آمده است:
” امسال در شرایطی به پیشواز گردهمایی بزرگ مقاومت ایران میرویم که…نه شلیک موشک، نه حمله مزدوران سپاه قدس، نه نصب صدها بلندگو، نه تحریم غذایی و دارویی و هیچ کدام نتوانست تشکیلات مجاهدین را نابود کند و یا خللی در عزم جزم آنها برای سرنگونی ولایتفقیه ایجاد کند. مجاهدین سرفراز بر سر عهد و پیمان خود مانده و با حفظ تشکیلات و با حفظ ارمانشان زندان لیبرتی را ترک و به آلبانی مهاجرت کردهاند”.
وقتی خانواده ها فریاد میزدند که کمپ لیبرتی بخاطر محروم شدن ساکنانش از کوچکترین تحرک انسانی – که این محدودیت دردرجه ی اول بدست این زن وشوهر جاه طلب و هوسباز اعمال میشد- بی بهره است، جیغ رسانه های رجوی بلند میشد و مینوشتند که لیبرتی مهد دموکراسی است وآزاد ترین نقطه ی جهان و سازمان قصد ترک آنجا را ندارد و درعوض لباس آبی آمریکائی ها را بعنوان محافظ خودشان لازم دارد ومجهز به سلاح شدن افرادش را خواستار بود!!!
حال چگونه این مرکز آزادی سابق و خاستگاه اندیشه های بالنده؟؟!! یکباره زندان نام گرفت؟؟!!
وقتی خانواده ها به رجوی ها مراجعه کرده ومیگفتند که میتوانند ناظر این تحریم های غذایی و… بوده ودرصورت درست بودن برخورد جدی با آن کرده ومسئله را بنفع راحتی فرزندان خود حل کنند، چرا رسانه های رجوی خفه خون میگرفت ویا خانواده ها را به باد دشنام میگرفت؟!
درادامه:
” رژیم ولایتفقیه میخواست با کشتار مجاهدین در اشرف و نابود کردن تشکیلات مجاهدین، نسلکشی را که سال ١٣۶٠ آغاز کرده بود به سرانجام برساند. با شکست خفتبار، حال این مقاومت ایران است که میرود تا مبارزهای را که از سال ١٣۶٠ علیه ولایتفقیه و استبداد دینی شروع شد به سرانجام برساند”.
یعنی رجوی که ابدا راضی به تخلیه ی اشرف وحتی لیبرتی نمیشد، با رژیم همکاری میکرد؟؟!!
میبینی که یاوه گفتن چه جواب هایی را میتواند داشته باشد عزیز؟؟!!
ضمنا این هموطن، شعارهای خود را با عبارت” ایران آزاد با مریم رجوی” پایان داده وحرفی ازرهبر خاص الخاص- مسعود- نیآورده و سنت شکنی نموده و آیا دستور یافته که بتدریج القا کند که شاهزاده ترکی الفیصل در خیمه شب بازی سال گذشته راست میگفته یا برعکس قرار است مسعود مستورتر ازگذشته درآب ونمک خوابانده شود؟!
سعید